تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

تاریخچه علم جغرافیا

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ

.  جغرافیا ...
..
و در « نوشتن » و گرافی بھ معنی « زمین » جغرافیا کلمھ ای است یونانی مرکب از ژئو بھ معنی
پس علم مطالعھ سطح زمین را .(« جغرافیا » است (دھخدا، ج 5، ذیل « زمیننگاری » مجموع بھ معنی
جغرافیا مینامند.
حاجی خلیفھ در قرن دھم ھجری در کتاب مفصل خود، کشف الظنون، در تعریف علم جغرافیا گوید:
این کلمھ یونانی است بھ معنی صورت زمین و جغراویا بھ آن نیز گویند و آن علمی است کھ احوال »
ھفت اقلیم واقع در ربع مسکون کره زمین و عرض و طول شھرھای واقع در آن و تعداد شھرھا و کوه
شیخ داوود در تذکره خود گوید: .« ھا و صحراھا و دریاھا و رودھا و دیگر احوال آن را بدان شناسد
جغرافیا علم بھ احوال زمین است از لحاظ تقسیم آن بھ اقلیمھا و جبال و رودھا و چیزھایی کھ حال »
و درست این است، زیرا این تعریف شامل غیراقلیم نیز « ساکنان بھ اختلاف آنھا اختلاف میپذیرد
میشود (کراچکوفسکی، ص 7). امروزه میتوان جغرافیا را بدین صورت تعریف کرد: جغرافیا آن
قسمت از دانش بشری است کھ از مشخصات مناطق و نواحی زمین و پراکندگی پدیده ھای گوناگون
سطح زمین اعم از طبیعی و انسانی، روابط انسان و محیط کھ خود باعث بھ وجود آمدن پدیده ھای
انسانی است و نیز روابط متقابل پدیده ھای فوق بحث میکند (شکوھی، ص 23 ). از نظر موضوع،
جغرافیا بھ چند شعبھ تقسیم میشود کھ عبارتاند از: جغرافیای اقتصادی، جغرافیای انسانی، جغرافیای
تاریخی، جغرافیای ریاضی (ھیئت)، جغرافیای سیاسی و جغرافیای طبیعی.
جغرافیا در تمدنھای پیش از اسلام
نخستین بار فنیقیھا، اولین تجار و جھانگردان دنیا، در سی و چند قرن پیش کرانھ ھای مدیترانھ را
پیمودند و آنجا را مستعمره خود ساختند. شھر صور در آن روزھا مرکز بازرگانی جھان بھ شمار
میآمد و محصولات فلاحتی و صنعتی دنیای قدیم در آن شھر جمع و از آنجا صادر میشد. مثلا" از
ھند، عاج و عطر و میمون بھ صور میآوردند و از آنجا بھ نقاط دیگر میبردند. نام این کالاھا ھنوز ھم
بھ زبان ھندی در آثار عبری و فنیقی باقی است. فنیقیھا در نتیجھ این مسافرتھا بر اوضاع و احوال
بسیاری از شھرھا آگاه شدند و مسافت آن بلاد را دانستند. وقتی اسکندر مقدونی بھ جھانگیری پرداخت
و از راه دریا و صحرا تا ھندوستان پیش رفت، ھمراھان وی با اوضاع آسیای میانھ و قسمتھای دیگر
آن قاره آشنا شدند و چون مشاھدات خود را عجیب میدیدند، اطلاعات و معلومات خود را منتقل
کردند. بعدھا آن معلومات بھ طور پراکنده در میان مردم منتشر شد و عدھای درصدد جمع و تألیف آن
برآمدند. نخستین کسی کھ اطلاعات مزبور را مدون کرد اراتستن یونانی (متوفی 196 پم) بود.
مجموعھ اراتستن در زمان سلطنت بطلمیوسھا تألیف شد و متشکل از مجموعھ معلومات فنیقیھا و
ھمراھان اسکندر بود (زیدان، ص 506 ). اراتستن، ھکاتھ، ھرودوت، پلینی و استرابون علمای بزرگی
بودند کھ بھ ارتباط زندگی انسان با محیط طبیعی وی توجھ کردند و دامنھ این علم را کھ قبلا" بھ
.( جغرافیای ریاضی محدود بود، فراتر بردند (نیکبین، ص 2
استرابون تحقیقات ارزندھتری درباره جغرافیا انجام داده بود. او دامنھ دانش رومیان را درباره
سرزمین و مردم عربستان نشان داد. استرابون با توصیف لشکرکشی گالوس بھ اھورا در ساحل
دریای سرخ تا مرزھای حضرموت، نقل میکند کھ امپراتور آگوستوس از ثروت اعراب و فعالیتھای
تجاری آنان در زمینھ ادویھ، گیاھان معطر و سنگھای قیمتی باخبر شد و میل داشت کھ یا با این
.( مردمان دولتمند دوست شود یا آنان را مطیع خود کند (نفیس، ص 12
بطلمیوس در اواسط قرن دوم میلادی کتاب مبسوطی در علم جغرافیا تنظیم کرد. او در کتاب خود تمام
شھرھا و مناطق معروف کره زمین را در عصر خود با درجات طول و عرض جغرافیایی آنھا معین
کرده بود. این کتاب در ھشت مقالھ تألیف شده و مؤلف در آن، اقالیم کره زمین را با محاسبات فلکی و
ترسیمھای جغرافیایی بر پایھ محاسبات ریاضی تعیین کرده و جای ھر اقلیم و ھر کشور تا جایی کھ
17/02/2014 200 Lectures,  جغرافیا Computerized by: Hatami MD. MPH
www.elib.hbi.ir/persian/ISLAMIC-CULTURE&CIVILIZATION/200-LECTURE/163.htm 2/13
دانشمندان آن عصر بدان دسترسی یافتھ بودند، بھ دقت ضبط کرده است. در کتاب مذکور شمار
شھرھا، کوه ھا، معادن و نفوس ھر شھر آمده است. مقالھ اول بھ اصول و نظریات مربوط بھ
ساختمان زمین و ترسیم نقشھ اختصاص داشت. مقالھ دوم تا ھفتم شامل ھشت ھزار اسم و مشخصات
جغرافیایی آنھا و نقاط طول و عرض چھارصد شھر مھم عصر مؤلف است کھ بھ گفتھ خود او، منبع
اطلاعاتش آثار مارینوس صوری بوده است. در مقالھ ھشتم نیز مباحث مفصلی درباره نقشھکشی و
جغرافیای ریاضی و مشاھدات نجومی مطرح شده و دستورھا و راھنماییھای جامعی برای ترسیم نقشھ
جھان داده شده است. این کتاب نخستین مجموعھ و اطلس جغرافیایی از جھان قدیم است (نیک بین، ص
.(135
از بررسی و تحقیق ایرانیان باستان درباره جغرافیا اطلاع چندانی در دست نیست. قدیمیترین سندی کھ
در این باره موجود است قسمتھای بازمانده اوستاست کھ در پارھای بخشھای آن اشاره ھایی بھ وضع
یا نام برخی سرزمینھا و دریاھا و کوه ھا و رودھا شده است. در فرَِگرَد یکم وندیداد از شانزده کشور
آفریده اھورامزدا سخن بھ میان آمده، اما چون قسمتھای علمی اوستا از میان رفتھ است، در این باره
بیش از این اطلاعی بھ دست نمیآید. در سنگنبشتھ بیستون نیز بھ نام کشورھایی کھ داریوش بر آنھا
البتھ جندیشاپور و دانشگاه .(« جغرافیا » فرمانروایی داشتھ است، برمیخوریم (دھخدا، ج 5، ذیل
معروف آن را نباید فراموش کرد کھ مرکز علوم یونانی و ھندی و ایرانی بود. مسعودی، جغرافیدان
مسلمان، در تألیفاتش رسالھای نجومی بھ نام زیجالشاه را کھ بھ سبک ایرانی تنظیم شده بود، بھ حبش
بنعبدلله المروزی بغدادی نسبت میدھد. او ھمچنین از اثری فارسی بھ نام گاھنامھ یاد میکند کھ درباره
درجات شاھان و خود بخشی از اثر بزرگتری بھ نام آییننامھ بود. وی یادآور میشود کھ در اصطخر
کتابی دیده است حاوی علوم متعدد ایرانیان، تاریخ و بناھای ایشان و ھمچنین اطلاعات دیگری کھ در
.( خدای نامھ، آییننامھ و گاھنامھ نبود (تشنز، ص 8
پیش از اسلام، دانش جغرافیا نزد اعراب بھ پارھای تصورات سنتی و قدیمی یا نام اماکن عربستان و
سرزمینھای مجاور محدود میشد. مفاھیم جغرافیایی یا اطلاعاتی کھ در شعر جاھلیت برجای مانده
منعکسکننده میزان ادراک اعراب پیش از اسلام از پدیده ھای جغرافیایی و نیز حدود معلومات آنھاست
.( (شکوھی، ص 7
نخستین بارقھ ھای جغرافیا در تمدن اسلامی
در قرآن کریم اشاره ھایی ھست کھ بھ مفاھیم کھن بابلی، ایرانی، یونانی و نیز روایات کتاب مقدس
خداست » ؛( انبیا، آیھ 30 ) « آسمانھا و زمین بستھ بودند، پس آنھا را شکافتیم » شباھت دارد. آیاتی مانند
خداست آنکھ برافراشت » ؛( طلاق، آیھ 12 ) « آنکھ آفرید ھفت آسمان و از زمین مانند آنھا فرود آید
و نگاه میدارد » ؛( انبیا، آیھ 32 ) « و گردانیدیم آسمان را پوششی » ؛( رعد، آیھ 2 ) « آسمانھا را بیستون
حج، آیھ 65 )؛ و نیز آیاتی کھ زمین را پھنھای ) « آسمان را کھ فرود آید بر زمین مگر بھ اذن او
گسترده توصیف میکند کھ کوه ھا بر آن استوار شده تا آن را استوار نگھ دارد ھمگی تصورات بابلیھا
را درباره جھان مجسم میسازد کھ در آن زمین صفحھ مدوری است کھ گرداگرد آن را آب فرا گرفتھ
تا بھ غروبگاه خورشید رسید، دید کھ در چشمھ ای گلآلود و سیاه غروب میکند و در آنجا » است. آیھ
کھف، آیھ 86 ) نیز کھ بھ اقیانوس اطلس و مسطح بودن زمین اشاره دارد، باید ریشھ ) « مردمی یافت
و اوست آنکھ بھ ھم آمیخت دو دریا را، این » در جغرافیای یونانی داشتھ باشد. مفھوم دو دریا در آیھ
فرقان، آیھ 53 ) ھم بھ دریای مدیترانھ و دریای عرب اشاره دارد. ) « گوارای پاکیزه و آن نمکی شور
از غیرعربی بودن « قریھ » و « بلده » ،« بلدیا » « بروج » از این گذشتھ، پارھای اصطلاحات مانند
.( مفاھیمی کھ این اصطلاحات درباره آنھا در قرآن آمده، حکایت میکند (تشنز، ص 3
روایاتی منسوب بھ حضرت علی (ع)، ابنعباس، عبدلله بن عمروبن العاص (متوفی 65 ق) از
.  جغرافیا .
صحابھ پیامبر (ص) و دیگران در دست است کھ با آفرینش جھان و جغرافیا و علوم وابستھ بھ آنھا
ارتباط دارد. با وجود پیشرفت علم، بعضی از روایات تأثیر عمیقی در اندیشھ جغرافیایی بعضی
.( مسلمانان و نیز در طرز ترسیم نقشھ ھای جغرافیایی داشتھ است (شکوھی، ص 8
گسترش سیاسی اسلام در افریقا و آسیا و فتح ایران، مصر و ھند این فرصت را برای اعراب پیش
آورد کھ از پیشرفتھای علمی و فرھنگی اقوامی آگاھی پیدا کنند کھ گھواره ھای تمدن جھان بودند، و در
نتیجھ، دارای مراکز تحقیق و تحصیل و آزمایشگاه و رصدخانھ شوند یا لااقل بھ آنھا راه پیدا کنند. اما
158 ق)، بنیانگذار بغداد، - جریان کسب و جذب دانش بیگانھ تا زمان خلافت ابوجعفر منصور ( 135
آغاز نشد. او علاقھ فراوانی بھ ترجمھ آثار علمی بھ زبان عربی داشت کھ این نھضت ترجمھ حدود
دویست سال در عالم اسلام ادامھ یافت. وزیران دربار خلفا نیز سھم عظیمی در تشویق علما و
گسترش فعالیتھای علمی برعھده داشتند. اکثر مترجمان خود علمای مبرزی بودند کھ مساعی آنان زبان
.( عربی را با معلومات جغرافیایی، نجومی و فلسفی ھند، ایران و یونان غنا بخشید (تشنز، ص 5
مأمون، خلیفھ عباسی، با امر بھ ترجمھ کتب و دعوت و حمایت از مترجمان، تلاشھای اسلاف خود را
ادامھ داد و با تأسیس بیتالحکمھ، تجھیز کتابخانھ رصدخانھ، صدور فرمان محاسبھ انحراف
مدارالشمس و تھیھ جداول حرکات سیارات بر افتخارات خود افزود. او ھمچنین فرمان داد درجات
دوگانھ زمین اندازھگیری شود تا امکان محاسبھ عظمت زمین و نیز تھیھ نقشھ جغرافیایی در ابعاد
بسیار بزرگ فراھم آید. در تھیھ نقشھ، دانشمند مشھوری چون خوارزمی مشارکت داشت (میھلی، ص
.(177
حنین بن اسحاق مترجمی ممتاز بود کھ بر زبانھای یونانی، سریانی و عربی تسلط داشت. ترجمھ ھایی
کھ بھ کوشش گروھی از مترجمان توانا انجام میشد شامل بسیاری از علوم بود. فیزیک، شھابشناسی،
کانیشناسی، گیاھشناسی، ستارھشناسی و جغرافیا در شمار علومی بودند کھ بھ آنھا توجھ میشد. در
دوره اول، ترجمھ ھا بیشتر بھ آثار طبی و فلسفی اختصاص داشت، ولی بعد از آن، موضوعات
.( ریاضی، ھیئت، نجوم و جغرافیا توجھ بیشتری را بھ خود جلب کرد (نفیس، ص 18
جغرافیا و نجوم ھندیان از طریق ترجمھ کتاب سنسکریت سوریا سدھانتھ، بھ میان مسلمانان راه یافت.
ترجمھ این کتاب بھ عربی در زمان خلافت منصور انجام شد. در این اثر پارھای تأثیرات یونانی بھ
چشم میخورد. تردیدی نیست کھ مسلمانان با بعضی از آثار پھلوی در نجوم، جغرافیا، تاریخ و
موضوعات دیگر آشنا بودند. بعضی از ھمین آثار بھ عربی ترجمھ شد و مبنای متون عربی قرار
گرفت. مثلا" خداینامھ، آییننامھ، گاھنامھ، در دوره ھشامبن عبدالملک بن مروان بھ عربی ترجمھ شد.
در میان مفاھیم جغرافیایی ایرانیان کھ جغرافینویسان مسلمان آن را دنبال کردند، ھفت کشور یا ھفت
اقلیم از ھمھ مھمتر بود. در این نظام، جھان بھ ھفت دایره ھندسی مساوی تقسیم میشد کھ ھر کدام یک
کشور را نشان میداد. دایره چھارم در مرکز رسم میشد و شش دایره دیگر در اطراف آن قرار
میگرفت. دایره چھارم ایرانشھر و مرکز آن السواد بود. سنتھای ایرانی در متون مربوط بھ بازرگانی
« ناخدا » ،« بندر » دریایی و دریانوردی مسلمانان نیز نفوذی عمیق داشت. واژه ھای ایرانیتباری مانند
در واژگان دریایی مسلمانان نشان از این نفوذ دارد. « دفتر » و
نفوذ جغرافیای یونان با ترجمھ آثار کلودیوس بطلمیوس و دیگر اخترشناسان و فیلسوفان یونان بھ
288 زبان عربی آغاز شد. نخستین ترجمھ کتاب جغرافیای بطلمیوس بھ دست ثابت بن قره ( 211
ق) صورت گرفت (کارا دو وو، ص 11 ). آثار دیگر بطلمیوس کھ بھ عربی ترجمھ شد و جغرافیدانان
مسلمان از آنھا استفاده کردند عبارتاند از المجسطی و تترابیبلون (المقالات الاربعھ) و منظره ھای
ثوابت (کتاب الانواع). برخی آثار دیگر کھ از یونانی بھ عربی ترجمھ شد عبارتاند از :جغرافیا از
مارینوس صوری، طیماؤوس افلاطون و مابعدالطبیعھ ارسطو. وقتی آثار این نویسندگان و دیگر
اخترشناسان و فلاسفھ یونان بھ عربی ترجمھ شد، مبنای مفاھیم، نظریھ ھا و مشاھدات نجومی قرار
17/02/2014 200 Lectures,  جغرافیا Computerized by: Hatami MD. MPH
www.elib.hbi.ir/persian/ISLAMIC-CULTURE&CIVILIZATION/200-LECTURE/163.htm 4/13
گرفت و سرانجام بھ جغرافیای مسلمانان کمک کرد تا این علم بر پایھای علمی تحول یابد. تأثیر ایران
بدون تردید در جغرافیای ناحیھای و توصیفی و نیز در نقشھکشی چشمگیر بود، ولی نفوذ یونان
.( عملا" بر تمام جنبھ ھای جغرافیای مسلمانان سایھ افکنده بود (تشنز،، ص 11
بیش از نیم قرن مطالعھ و آشنایی با جغرافیای ھندی، ایرانی و یونانی از زمان منصور تا مأمون
عباسی سبب شد کھ انقلابی در تفکر جغرافیایی مسلمانان بھ وجود آید. آیات قرآنی و نیز احادیثی کھ با
خلقت جھان، جغرافیا و امثال آن مربوط بود فقط بدین منظور استفاده میشدند کھ تأیید مذھبی برای آثار
جغرافیایی بھ دست آورند یا مسلمانان را بھ تحصیل جغرافیا و نجوم ترغیب کنند. بھ این ترتیب، در
اوایل قرن سوم ھجری بنیان واقعی تدوین آثار جغرافیایی بھ زبان عربینھاده شد و نخستین گام را در
این زمینھ مأمون برداشت. وی موفق شد عدھای از دانشمندان و محققان را گرد آورد و از فعالیتھای
علمی آنان حمایت کند. معلوم نیست علاقھ مأمون بھ نجوم و جغرافیا دارای انگیزه علمی بود یا جنبھ
.( سیاسی داشت، ولی در دوران خلافت او کمکھای مھمی بھ پیشرفت جغرافیا شد (تشنز،، ص 14
علل توجھ اعراب بھ جغرافیا
1. علاقھ اعراب بھ موضوعات جغرافیایی بسیار متأثر از محیطی بود کھ در آن زندگی میکردند. آنان
بھ دانش ستارگان ثابت، حرکت سیارات و دیگر اجرام آسمانی و تغییرات جوی عمیقآ علاقھ داشتند.
برای مسافرت در صحاری و شاید بھ منظور جنگ یا عقد صلح، آنھا را بھ دقت بررسی میکردند. گلھ
ھا و رمھ ھا، یعنی گرانبھاترین مایملک ساکنان صحاری، بھ منظور یافتن چراگاه ھای سرسبز، بھ
ناچار جابھ جا میشدند. بدیھی است طی این رفت و آمدھا آنان اطلاعات فراوانی درمورد گیاھان و
حیوانات وحشی بھ دست میآوردند. بنابراین، شگفت نیست کھ پیش از پیدایش جغرافیای طبیعی
.(â اعراب، بھ تألیفاتی دست یابیم کھ از موضوعات کلیِ جغرافیایی بحث کرده اند (نفیس، ص 2
2. مردم حجاز پیش از اسلام بھ تجارت اشتغال داشتند و در اوایل حکومت اسلام نیز ارتباطات
بازرگانی با کشورھایی مثل چین، روسیھ و مناطقی از افریقا برقرار کرده بودند. ازجملھ این
بازرگانان سلیمان بود کھ بھ چین مسافرت کرد. او در سفرنامھ خود از حالات چین نوشت. پس
.(1â اعراب برای بازرگانی و تجارت بھ علم جغرافیا نیاز داشتند (لوبون، ص 16
3. مسلمانان برای کسب اطلاعات و معلومات بھ سفر میپرداختند و از این رو با دانش جغرافی ربط
پیدا میکردند. در نخستین کتب جغرافیای عرب از منزلھا و مسکنھای قبایل چادرنشین سخن میرود.
اولین کسانی کھ در این باره نوشتند راویان ادب مانند اصمعی بودند. پس از آن بھ جغرافیای
جزیرھالعرب پرداختند. بدیع الزمان ھمدانی کتابی در این باره تألیف کرد و ابوالاشعث کندی نیز
.(7â مجموعھ ای درباره کوه ھای تھامھ تنظیم کرد (زیدان، ص 5
4. دین اسلام با انگیختن مسلمانان بھ گردش در جھان برای گستردن دین و نیز واجب کردن حج،
سبب ھمگانی شدن دانش جغرافیا نزد ایشان شد. عامل دیگر، در آداب دینی مسلمانان مسئلھ جھتیابی
قبلھ بود، یعنی یافتن جھت کعبھ برای نماز خواندن. در شھرھا تعیین قبلھ کار دانشمندان، جغرافیدانان
و منجمان بود. محرابی کھ در مسجد بنا میشود جھت قبلھ را بھ ھمھ نمازگزاران نشان میدھد، ولی
ھنگامی کھ فرد مسلمان در سفر است و از بیابانھا و دشتھا میگذرد، باید خود بتواند جھت قبلھ را
تعیین کند (کارا دو وو، ص 38 ). ھمچنین زیارت اماکن مقدس اسلامی، قبور اولیا، دیدار از تکیھ ھا،
رباطھای متصوفھ، مدارس تعلیم شریعت اسلامی و نظایر آنھا در سفرھا مورد توجھ بوده و حاصل
.( آنھا تدوین کتابھا راھنمای زائران و مؤمنان میشده است (شکوھی، ص 11
5. مسلمانان پس از فتح ممالک روم و ایران و مصر در نحوه تسلط خود بر آن کشورھا با یکدیگر
اختلاف داشتند. کشورھایی کھ با صلح، جنگ، معاھده و امثال اینھا تسخیر شده بودند در پرداخت باج
و خراج بھ موجب قوانین اسلامی با ھممتفاوت بودند. تقسیم غنیمتھا، واگذاری املاک خالصھ و تیول،
. جغرافیا ...
عقد قراردادھای فیمابین و برداشت مطالبات موضوعاتی بود کھ علاوه بر کشورداران، فقھا نیز در
آن دخالت داشتند. بدین ترتیب، دانستن وضع شھرھا، ده ھا و راه ھا برای مسلمانان ضروری بود
.(8â (زیدان، ص 5
جایگاه جغرافیا در میان علوم مسلمانان
علوم بھ سھ قسمت عمده ادبیات، فلسفیات (عقلیات) و شرعیات تقسیم میشود. علوم ادبی شامل علم
لغت، صرف و نحو، علوم بلاغت و شعر و انشا؛ علوم شرعی شامل قرائت قرآن، تفسیر، حدیث، فقھ
و کلام؛ و علوم عقلی کھ موضوع بحث ماست، شامل منطق، حکمت، ریاضیات، موسیقی، پزشکی،
داروشناسی و جغرافیا است (صفا، ج 1، فھرست).
مھمترین دانشمندان و آثار آنان در تمدن اسلام
متون جغرافیایی مسلمانان پراکنده بود و رسالھ ھای جغرافیایی عناوینی مانند کتابالبلدان،
صورھالارض، المسالک و الممالک، علم الطرق و امثال آن داشت (تشنز، ص 1). در این مقالھ سعی
بر آن است کھ جغرافیای عمومی، جغرافیای توصیفی، متون مربوط بھ کیھانشناسی، کتب زیارات،
معجمھا یا فرھنگھای جغرافیایی، سفرنامھ ھا، متون مربوط بھ دریانوردی، نوشتھ ھای نجومی، متون
مربوط بھ جغرافیای محلی و داستانھای ناخدایان، جھاننگردان، کاشفان و بازرگانان معرفی شوند.
از جغرافیدانان قرن دوم و سوم ھجری میتوان بھ ابن ھشام، خوارزمی، کندی، ابن خردادبھ، یعقوبی،
بلاذری، مروزی، ابن قتیبھ ھمدانی، جیھانی، قدامھ، سرخسی، ابن رستھ، ابوزید بلخی و ابوزید
سیرافی اشاره کرد.
ھشام بن محمد کلبی اولین شخصی است کھ درباره موضوعات جغرافیا بحث میکند. ھشام کلبی ده
.( کتاب جغرافیایی نوشتھ است، اما فقط تعداد اندکی از آثار او در دست است (نفیس، ص 31
محمد بن موسی خوارزمی اساس علم جغرافیای عربی را پایھریزی کرد. کتاب صورھالارض او در
سده سوم ھجری نوشتھ شد. خوارزمی در فعالیتھای علمی کھ در دوران مأمون، خلیفھ عباسی، رونق
.( یافت، مشارکت داشت (میھ لی، ص 177
ابو یوسف یعقوب کندی، فیلسوف نامدار عرب، کتابی در جغرافیا نوشت بھ نام رسم المعمور
.( منالارض کھ توصیف مناطق مسکونی زمین است (نفیس، ص 31
5 272 ق) از اھالی خراسان بود، ولی در بغداد پرورش یافت. â ابوالقاسم عبیدلله ابن خردادبھ ( 2
از محضر استادانی مانند اسحاق موصلی سود جست و چون بھ سن کمال رسید، نخست رئیس پسُت
ایالت جبال شد و پس از آن بھ ریاست کل ھمین دستگاه در بغداد و سامرا منصوب شد. در این سمت
بود کھ بھ معتمد، خلیفھ عباسی، نزدیک شد و در زمره خواص و دوستانش درآمد. تألیف المسالک و
الممالک باعث شھرت وی شد. در این کتاب فواصل بین شھرھا، اوضاع کشورھا، باج و خراج دولت
عباسی در قرن سوم ھجری و نیز مسائل مربوط بھ وصول مالیات مطرح شده است و کتاب حاوی
.( اطلاعاتی تاریخی و جغرافیایی مربوط بھ دوره ساسانی است (نیک بین، ص 53
احمد بن ابی یعقوب یعقوبی معروف بھ ابن واضح از مشھورترین جغرافیدانان و از مشاھیر
تاریخنگاری است. کتابالبلدان ابن واضح یکی از قدیمیترین کتب جغرافیایی اسلامی است. یعقوبی را
میتوان پدر علم جغرافیا در میان مسلمانان دانست. کتاب او از شرح بغداد و سامره آغاز میشود و بعد
بھ ایران، ترکستان، شمال افغانستان، ھند و چین میرسد. سپس بھ جغرافیای امپراتوری روم شرقی،
.( سوریھ، مصر، نوبھ و ممالک شمال افریقا میپردازد (کارا دو وو، ص 12
احمد بن یحیی بلاذری (متوفی 279 ق) یکی از مورخان بزرگ بود. دانشمندان بھ سخنان او اعتماد
داشتند و قوه نقادی او ارج مینھادند. تألیفش، فتوح البلدان، از مشھورترین کتب جغرافیایی است
..
ابن قتیبھ ھمدانی (متوفی 276 ق) در ھمدان بھ دنیا آمد. در عصر خلافت معتضد در بغداد شھرت
.(â یافت. کتاب مھمش در جغرافیا البلدان است (نیک بین، ص 6
قدامھ از مسیحیت بھ اسلام روی آورد. وی کتابی درباره حسابداری تألیف کرد کھ بھ کار کاتبان خلفا
میآمد و نامش الخراج بود. در این کتاب اطلاعات فراوانی درباره دیوانھا و اداره آنھا و نیز راه ھای
.( پسُتی آمده است (کارا دو وو، ص 15
ابن الطبیب سرخسی (مقتول در 286 ق) جغرافینویس، حکیم، ادیب و سیاستمدار معاصر معتضد،
خلیفھ عباسی، بود. وی از زادگاھش سرخس عازم عراق شد. کتابش در جغرافیا المسالک و الممالک
.(â است (نیک بین، ص 7
ظاھرا" جغرافیا در قرن چھارم ھجری در میان ملل اسلامی بھ حد کمال رسید و ھمان طور کھ در آن
قرن تألیف کتب تاریخی فزونی یافت، کتب جغرافیایی بسیاری نیز نوشتھ شد. از جغرافیدانان قرن
چھارم و پنجم ھجری میتوان بھ مسعودی، سیرافی، ابن حماد، ابن حوقل، ناصرخسرو، غرناطی، ابن
سرابیون، ابن فضلان، ابو دلفا، اصطخری، مقدسی، مھلبّی، بیرونی، تکبری، مازنی اندلسی و
ادریسی اشاره کرد.
ابو اسحاق ابراھیم بن محمد فارسی اصطخری مؤلف الاقالیم است کھ در آن ھر ناحیھ فصل و نقشھ
.( رنگین مخصوص بھ خود دارد (کارا دو وو، ص 15
ابن حوقل (زنده در 365 ق) در نصیبین بھ دنیا آمد. اثر مھمش کتابی است در وصف کشورھای
اسلامی با عنوان المسالک و الممالک یا صورھالارض. قسمتی از این کتاب را کھ بھ ایران مربوط
است، جعفر شعار بھ فارسی ترجمھ کرده و بھ ھمت بنیاد فرھنگ ایران بھ چاپ رسیده است (میھ لی،
.( ص 252
 346 ق) در بغداد بھ دنیا آمد. وی پس از یک دوره â ابوالحسن علی بن الحسین مسعودی ( 28
تحصیل در بغداد برای ادامھ کسب علم بھ کشورھای متعددی سفر کرد و علوم بسیاری از قبیل فقھ،
حدیث، اخلاق، ریاضیات، ادبیات، پزشکی، حکمت، علم کلام، تاریخ و جغرافیا را فرا گرفت.
معروفترین اثرش مروج الذھب و معادن الجوھر نام دارد. مسعودی در این کتاب درباره زلزلھ ھا،
شکلبندی طبقات الارض، طبیعت بحرالمیت و آسیابھای سجستان بحث میکند. آخرین اثرش کتاب التنبیھ
.( و الاشراف نام دارد کھ درباره مسائل مربوط بھ تکامل است (نیک بین، ص 281
ق) در بیتالمقدس بھ دنیا آمد. مقدسی سیاحی بزرگ â دسَی ( 331  39 â ابوعبدلله محمد بن احمد مق
بود کھ از تمام نواحی دنیای اسلام بجز ھندوستان و اسپانیا دیدن کرد. او، چنان کھ از نوشتھ ھایش
برمیآید، حیات و حَرف را بسیار دقیق بررسی کرده است و بھ نظر میرسد کھ درباره ادبیات
سرزمینھایی کھ دیدن کرده، آگاھی بسیار داشتھ است. احسن التقاسیم فی معرفت الاقالیم را در چھارده
.( سالگی تألیف کرد (نفیس، ص 39
ق) در خیوه، از حومھ خوارزم، دیده بھ جھان گشود. تحقیق ماللھند â ابوریحان بیرونی ( 362  44
نتیجھ مطالعات و مسافرتھای اوست کھ پس از مرگ سلطان محمود غزنوی منتشر شد. او در زمان
سلطنت سلطان مسعود غزنوی قانون مسعودی را نوشت و سپس در روزگار مودود، جانشین مسعود،
دو کتاب مھم، التفھیم و نیز جماھیر فی المعرفھ الجواھر را نوشت. تحقیق ماللھند بھ سبب دانش فراوان
بیرونی و توانایی او در استفاده از آنھا یکی از ممتازترین تألیفات درباره جغرافیای ناحیھای بھ شمار
.( میرود (کارا دو وو، ص 81
ناصرخسرو قبادیانی ( 394  481 ق) در نزدیکی بلخ بھ دنیا آمد. پس از تحصیل علوم مورد
علاقھاش وارد مشاغل دولتی شد، ولی در چھل و سھ سالگی تغییر روش داد و برای ادای مناسک حج
عازم مکھ شد. در این مسافرت با عبور از شھرھای متعدد با بزرگان علم و ادب دیدار کرد. مسافرتش
17/02/2014 200 Lectures,  جغرافیا .
ھفت سال طول کشید و طی این مدت چھار بار بھ حج رفت. سفرنامھ خود را در سال 437 ق بھ
.(« ناصرخسرو » زبان فارسی نوشت (دایرھالمعارف فارسی، ج 1، ذیل
بن ادریسی ( 493  548 ق) شاید از مشھورترین جغرافیدانان مسلمان در

  • رضا آخرتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی