تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

ناصرالدین شاه

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ق.ظ
.ناصرالدین شاه
شیعه اسلام
۲۵ اردیبهشت ۲۵۲۲ ( که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده می شد، معروف - ناصرالدین شاه قاجار ) ۵۲ تیر ۲۵۲۱
به قبله عالم، سلطان صاحبقران و بعد شاه شهید، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانی ترین دوره پادشاهی را
در میان دودمان قاجار داراست و آخرین پادشاهی است که در ایران به خاک سپرده شده است. او همچنین نخستین پادشاه
ایران بود که خاطرات خود را نوشت .
تولد و خانواده
پدر ناصرالدین، محمدشاه قاجار نوه فتحعلی شاه قاجار و سومین پادشاه دودمان قاجاریه بود. محمدشاه هنگامی که دوازده
سال داشت در ۲۵۲۱ به دستور فتحعلی شاه با دختر عمه چهارده ساله اش ملک جهان ازدواج کرد. این ازدواج به قصد از بین
بردن تفرقه بین شاخه های قوانلو و دولو ایل قاجار صورت می گرفت در منابع عصر قاجار، طرح این ازدواج را جزئی از توصیه
های آغامحمدخان به فتحعلی شاه دانسته اند ناصرالدین سومین پسر و نخستین فرزند باقی مانده این زوج در ششم صفر
۲۵۱۲ در دهکده کهنمو از توابع اسکو در نزدیکی تبریز به دنیا آمد
ولیعهدی
فرمان ولیعهدی ناصرالدین میرزا در ۲۵۲۲ ه ق در تبریز خوانده شد برادران تنی شاه بهمن میرزا و قهرمان میرزا، به بهانه
سن کم ناصرالدین، او را شایسته داشتن عنوان ولیعهدی نمی دیدند آصف الدوله، دایی محمدشاه، هم مصمم بود از ولیعهدی
ناصرالدین جلوگیری کند تا عِرق سلطنت از خاندان دولو قطع نشود . سرانجام ولیعهدی ناصرالدین زمانی تایید شد که قهرمان
میرزا را به کفالت حکومت آذربایجان منصوب کردند که در واقع تایید ضمنی ولایت او بر ولیعهد صغیر بود . نخستین وظیفه
رسمی ولیعهد، سفر به ایروان برای ابلاغ تهنیت پدرش به نیکلای اول بود که در آن هنگام در قفقاز از ولایات تازه تسخیر
شده بازدید می کرد. در هنگام ملاقات، تزار ولیعهد را روی زانوی خود نشاند و به نشان محبت انگشتر الماس خود را به او
بخشید
محمدشاه در تابستان ۲۵۲۲ ه ق ناصرالدین را به پایتخت فراخواند. در آن هنگام او نزدیک پنج سال بود که پدرش را
ندیده بود. در تابستان ۲۵۲۲ ه ق ولیعهد چهارده ساله، با دخترعموی پدرش، گلین، ازدواج کرد. نخستین ازدواج
ناصرالدین، به معنای رسیدن او به سن بلوغ بود که ضرورت انتصاب نایب السلطنه را از بین می برد، چرا که دیگر ولیعهد
صغیر محسوب نمی شد. در ۲۵۲۲ ه ق بهمن میرزا به روسیه فرار کرد و محمدشاه، ناصرالدین را به درخواست خودش
حاکم آذربایجان کرد. در این مدت ولیعهد با مسائل جدی حکمرانی آشنا شد. در همین زمان، باب را به فرمان حاجی میرزا
آقاسی برای محاکمه و تفتیش عقاید به تبریز آوردند و مجلس محاکمه در حضور ناصرالدین صورت گرفت .
تاجگذاری
هنگامی که محمد شاه قاجار که سال ها با بیماری نقرس دست به گریبان بود در ۲۵۵۲ خورشیدی در ۱۵ سالگی از دنیا
رفت، کشور گرفتار شورش بود و تنها بخش آرام ایران آذربایجان شمرده می شد. در این زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد که -
آن زمان شانزده ساله بود در تبریز به سر می برد و مدعیان پادشاهی از هر سو سر برآورده بودند. حاجی میرزا آقاسی وزیر -
محمد شاه که توانایی آرام نگاه داشتن تهران را نداشت به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و بست نشست. در این زمان
ناصرالدین میرزا با پشتیبانی میرزاتقی خان امیرنظام )امیرکبیر آینده( راهی تهران شد و پیش از رسیدن به شهر میرزاتقی خان
را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خود گردانید. با رسیدن به تهران در همان سال ناصرالدین شاه به پادشاهی ایران
رسید
۲۱ شوال ۲۵۲۱ ( بر تخت نشست و از آن پس تا زمان مرگش در جمعه ۲۵ ( ناصرالدین شاه در ۵۵ شهریور ۲۵۵۲
۲۲ ذی القعدهٔ ۲۲۲۲ ( شاه ایران بود ( اردیبهشت ۲۵۲۲ .
دوران صدارت امیرکبیر
میرزا تقی خان امیرکبیر
از پیشامدهای مهم این دوران شورش پسر الهیارخان آصف الدوله صدراعظم فتحعلی شاه بود که پس از پایان پادشاهی محمد
شاه سر به شورش برداشته بود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال
کشمکش سرانجام این غائله با کشته شدن سالار پایان یافت. همچنین در این دوران سران بابی سرکوب شده و خود باب نیز
تیرباران شد .
هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۲۱۱ تن بود.امیرکبیر که خود سپهسالار کل ایران بود به
نظم و ساماندهی سپاه پرداخت و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود و به صنعت اسلحه سازی
رونق داد. او همچنین فرمان حذف لقب های اضافی در نامه نگاری ها را داد و به فرمان او حتی خود وی را نیز تنها با لقب
جناب می خواندند. وی همچنین تلاش کرد جلوی رشوه خواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد . امیر کبیر به
زیباسازی تهران و پیشرفت پایتخت نیز کوشید، در این راستا دست به ساخت بازار امیر و کاروانسرای امیر و تیمچه ای نو زد.
همچنین به پاکیزگی گرمابه ها رسیدگی کرد و در اندیشهٔ کشاندن بخشی از آب رود کرج برای آشامیدن مردم تهران بود که
دورهٔ زمامداری اش به پایان رسید و این طرح و دیگر اندیشه هایش ناکام ماند
اقدامات امیر کبیر که به سود تودهٔ ایرانیان و به زیان شاهزادگان، دارایان، ملاها و اشراف بود خشم این دسته ها را برانگیخت
و چون امیر جلوی دست اندازی مهد علیا را نیز در کارهای کشور گرفته بود اینان به گرد او جمع شدند. مهد علیا می کوشید
تا میرزا آقاخان نوری را که در آن زمان وزیر لشکر بود جایگزین امیر کبیر نماید. پس شاه را انگیزاندند تا امیر را کنار بزند،
اگرچه شاه جوان در آغاز پایداری نمود. از ۲۵۲۲ قمری میان شاه و امیر کبیر اندک اندک به هم می ریخت و شاه دچار
بدگمانی به صدراعظمش می شد. اختلاف نظر میان شاه و امیر بالا می گرفت، برای نمونه یک بار شاه یکی از برادرانش را به
فرمانروایی قم فرستاد ولی امیر او را بازگرداند و شاه که دلش از این کار امیر کبیر تیره شده بود او را باز به قم فرستاد. این
گونه بود که شاه امیر کبیر را از صدر اعظمی کنار گذارد و او را به فرمانروایی کاشان گمارد. ولی کمی پس از آن که سفیر
روسیه دست به اقداماتی نظامی به ظاهر به سود امیر کبیر زد، ناصرالدین شاه که بیمناک شده بود امیر را به باغ فین در
کاشان فرستاد و چندی پس از آن به فرمان شاه امیرکبیر به قتل رسید
قتل امیرکبیر در ماه ربیع الاول سال ۲۵۲۱ )قمری( اتفاق افتاد. پس از قتل امیرکبیر عزمی که او در باب تغییر و تحول
دستگاه دولتی قاجار از خود نشان داده بود تکرار نشد، ولی او باعث شد ناصرالدین شاه تا حدودی به اصلاحات علاقه مند
شود. سیاست های خارجی و داخلی ناصرالدین شاه نیز در سالهای بعد تا حدودی متاثر از اقدامات امیرکبیر بود
سوء قصد بابیان
قرةالعین، از کسانی بود که به انتقام حمله بابیان به ناصرالدین شاه کشته شد .
در سپیده دم بامداد روز ۱ شوال ۲۵۲۱ هنگامی که ناصرالدین شاه از کاخ ییلاقی نیاوران عازم شکار بود، گروهی از بابیان که
توسط شیخ علی عظیم مأمور شده بودند، در فاصله کوتاهی از کاخ به شاه حمله کردند. آنان عریضه به دست به موکب شاه
که تنها به اتفاق چندتن ملازم رکاب پیش می راند، نزدیک شدند و جبران وهنی را خواستند که با کشته شدن سید
علی محمد باب به کیش آنان وارد شده بود. به ترتیب سه تن از آنان سه تیر شلیک کردند که تیر دوم شاه را مجروح ساخت.
در زد و خوردی که پیش آمد قراولان شاه یک تن از مهاجمان را کشتند و دو تن را دستگیر کردند
مهدعلیا، شاه را به دست داشتن میرزا آقاخان نوری در سوء قصد مظنون کرد و میرزا آقاخان برای مبرا ساختن خود از
تهمت، شدت عمل به خرج داد و بابیان را به طور گسترده سرکوب و دستگیر ساخت.از جمله این دستگیر شدگان بهاءالله
بود که توسط سفارت روسیه به ایران تحویل داده شد. متعاقباً تعدادی از دستگیرشدگان به دست صاحب منصبان دولتی
سپرده شدند تا کشته شوند. قرةالعین نیز در این ماجرا کشته شد. او که از سال ۲۵۲۲ هجری قمری دستگیر شده بود،
درزمان سوء قصد در منزل کلانتر تهران محبوس بود ولی دو هفته بعد از واقعه استنطاق و اعدام شد
ناصرالدین شاه که در ۲۵۲۲ هجری قمری نخستین ولیعهد خود سلطان محمود میرزا را از دست داده بود، دو هفته پس از
سوء قصد سلطان معین الدین میرزا را به ولیعهدی برگزید. ولی همچنان به دلیل سن کم معین الدین میرزا، او نتوانست شاه
شود. اگر ناصرالدین شاه در می گذشت، نایب السلطنه ای نیاز بود تا امور سلطنت را از طرف شاه صغیر در دست بگیرد.
سفرای روسیه و بریتانیا در این مورد عباس میرزا ملک آرا، برادر ناتنی شاه را شایسته این مقام می دانستند. در این زمان شاه
و مهدعلیا فرصت را برای از میان برداشتن عباس میرزا غنیمت شمردند و مدتی پس از سوء قصد، عباس میرزا را به دست
داشتن در ماجرا متهم کردند. به منظور تنبیه عباس میرزا، شاه نخست تصمیم گرفت او را نابینا کند، ولی با هشدار سفرای
روسیه و انگلیس به زندانی کردن او رضایت داد. اما در نهایت وی را به عراق عرب تبعید کرد
قطع روابط با انگلیس
در اوایل دهه ۲۵۲۱ قمری اعطای تحت الحمایگی از طرف دولت بریتانیا به رجال ایرانی و دخالت ها مکرر سفرای بریتانیا در
امور داخلی ایران ناصرالدین شاه را بیش از پیش به آن دولت بدگمان ساخت. عقاید میرزا ملکم خان مترجم مخصوص شاه و
از معلمین دارالفنون نیز در ترغیب شاه به ایستادگی دربرابر نفوذ بریتانیا تاثیر داشت
در نهایت ماجرای پناهندگی یکی از باجناق های ناصرالدین شاه، میرزا هاشم نوری، به سفارت بریتانیا در تهران در سال
۲۵۲۵ قمری منجر به قطع روابط دو کشور شد. هاشم خان همسرش پروین خانم خواهر تاج الدوله )یکی از همسران عقدی
شاه( را هم به همراه خود به سفارت برد. زن و شوهر مدتها در قلهک در چادری در کنار چادر چارلز موری وزیرمختار بریتانیا
زندگی کردند و در تهران نیز محل زندگی آنان خانه ای در مجاورت سفارت بود. این ماجرا منجر به شدت گرفتن شایعاتی در
تهران درباب روابط عاطفی پنهان پروین خانم با موری شدشاه پس از آنکه از چند مجتهد فتوا گرفت، دستور داد پروین خانم
را به دستاویز جلوگیری از فحشا به خانه برادرش برده و بازداشت کنند. دربرابر موری از جمع دیگری از مجتهدین فتوا
گرفت و خدمه سفارت را برای استرداد پروین خانم اعزام کرد، ولی با این عمل بر شایعات پیشین دامن زد.موری در مقابل
مقاومت شاه در استرداد پروین خانم شاه را تهدید به قطع روابط بین دو کشور کرد؛ تصمیمی که در ۲۲ ربیع الاول ۲۵۲۵ با
پایین کشیدن پرچم بریتانیا از سفارت عملی شد
ناصرالدین شاه جوان
نقاشی از جوانی ناصرالدین شاه قاجار توسط بهرام کرمانشاهی، محل نگهداری موزه لوور
مدتی پس از این واقعه، روزنامه وقایع اتفاقیه در یکی از شماره های خود احساسات ضد بریتانیایی ناصرالدین شاه را چنین
توصیف کرد
« ]شاه[ به قدری از کیفیت حالی خود متنفر شده است که حکومت یک ده در حالتی که غیرمحکوم ]خارجی[ باشد به
مراتب ترجیح به این سلطنت می دهد... جمیع ناملایماتی که از ابتدای سلطنتش دیده سکوت کرده است ولی حال غیرت و
کینه او زیادتی بر حوصله و حلمش کرده است و چنان معلوم می شود که حال تاج و تخت سلطنت را نمی خواهد مگر برای
انتقام... از آن وقت، قلب او که مدتها مدید از تسلط دول خارجه منزجر بوده ابتدا کرده است به بازشدن شعف و سرور و حالت
ساکت و غیرمختلف در خانه تبدیل شده است به غیرت و حمیت .
فتح هرات
شاهزاده حسام السلطنه، فاتح هرات
ناصرالدین شاه در ربیع الثانی ۲۵۲۵ ، فرمانی به پنج ایالت ایران ابلاغ کرد و امر کرد قشون ایالات به سرکردگی عمویش
سلطان مراد میرزا حسام السلطنه به سمت هرات حرکت کنند. مدتی پس از آغاز محاصره هرات، سفیر بریتانیا در استانبول
به ایران اعلام کرد برای استقرار مجدد روابط حاضر به مذاکره است. در پاسخ شاه میرزا ملکم خان به استانبول فرستاد ولی به
دلیل سوابق طرفداری ملکم از فرانسه، سفیر بریتانیا به او اعتنایی نکرد. در ۲۱ رمضان ۲۵۲۵ نخستین اخطار بریتانیا به
دولت ایران ابلاغ شد. بی نتیجه ماندن محاصره هرات و انعقاد معاهده پاریس ) ۲۱۲۲ ( در پایان جنگ کریمه که شاه را از
کمک روسیه مأیوس کرد، او را از عقب نشینی بازنداشت. ناصرالدین شاه حتی تصمیم گرفت به خراسان عزیمت کند، اما
نوری او را منصرف ساخت. در جستجوی حامیان جدید، شاه به فرانسه گرایش نشان داد. او از ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه،
برای حل اختلاف میان ایران و انگلیس درخواست کمک کرد و هدایای ارزشمندی، از جمله نشان شیر و خورشید، تمثال
همایون و چندین رشته مروارید برای وی فرستاد. ناصرالدین شاه همچنین تلاش کرد با ایالات متحده آمریکا پیمان دوستی
بندد و از این راه وسیله تازه ای برای اعمال فشار برانگلیس در خلال مذاکرات فی مابین بیابد. شاه آمریکا را به ایجاد
پایگاه های نظامی در خلیج فارس تشویق کرد، اما آن کشور تمایلی به درگیر کردن نیروی دریایی خود در آب های ایران
نشان نداد. تقاضای شاه در مورد کمک مالی آمریکا به ایران هم بی نتیجه ماند
امین الملک فرستاده ناصرالدین شاه، در دربار ناپلئون سوم
اخطار و اتمام حجت دوم بریتانیا همزمان با تصرف جزیره خارک توسط نیروهای آن دولت، به ایران ابلاغ شد و به همراه آن
شرایط سنگینی که بریتانیا برای برقراری صلح با ایران در نظر گرفته بود، از جمله عزل میرزا آقاخان نوری از صدارت و
واگذاری بندر عباس به بریتانیا، به امین الملک، فرستاده ایران در استانبول، اعلام شد دو هفته بعد، در در روز ۵۱ صفر ۲۵۲۲
خبر فتح هرات مقارن مرگ سلطان معین الدین میرزا ولیعهد به ناصرالدین شاه رسید.به مجرد فتح هرات، امین الملک که تا
کنون به دستور شاه منتظر مانده بود، با فرستادگان بریتانیا وارد مذاکره شد. دولت بریتانیا که نیروهای خود را در جنوب
ایران مستقر کرده بود، بر شرایط سنگین خود پافشاری کرد ولی شاه به پشت گرمی فتح هرات از امین الملک خواست
تسلیم خواست ه های بریتانیا نشود.مقارن این ایام شاهزاده ای هندی از دهلی موسوم به محمدنجف میرزا به دربار قاجار پناه
آورد و خواستار یاری ایران به مخالفان هندی بریتانیا شد. محمدنجف میرزا که خود را برادرزاده بهادرشاه، آخرین پادشاه
گورکانی هند می دانست، شاه را به حرکت دادن نیروهایش از هرات به مرزهای هند تشویق کرد و به او اطمینان داد که
انقلابی ضد انگلیسی در هند در حال نزج است که تقارن آن با لشکرکشی شاه به هند موجب استیصال انگلیسیان خواهد
شد. اما پیشروی نیروی دریایی بریتانیا در جنوب ایران، شاه را از بلندپروازی های بیشتر بازداشت. در اواسط ربیع الثانی ۲۵۲۲
نیروهای بریتانیایی بندر بوشهر و نواحی اطراف آن را اشغال کردند و بدون روبه رو شدن با هرگونه مقاومتی پیشروی خود را
در خاک ایران ادامه دادند. در ماه رجب در جریان جنگ خوشاب، خانلر میرزا عموی شاه و حاکم خوزستان به سرعت عقب
نشینی کرد و به این ترتیب مناطق بیشتری به دست نیروهای بریتانیا افتاد. ناصرالدین شاه به دلیل تهی بودن خزانه ها خود
را از آماده کردن نیرویی برای مقابله با بریتانیا ناتوان دید و حاضر به صلح شد. به دستور او امین الملک به فرانسه رفت و
معاهده پاریس را با دولت بریتانیا به امضا رساند که به موجب آن ایران ملزم شد از تمام ادعاهای خود نسبت به هرات چشم
پوشی کند
الغای مقام صدارت
ناصرالدین شاه پس از عزل نوری دست به یک رشته اصلاحات زد و سعی کرد نهادهایی به سبک دولت های اروپایی
پدیدآورد.به موجب فرمان ناصرالدین شاه که در بیست و سوم محرم ۲۵۲۲ در روزنامه وقایع اتفاقیه چاپ شد، کارهای دولت
بین شش وزارتخانه، یعنی داخله، امور خارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و فوائد عامه تقسیم شد. وزارتخانه ها در شورایی شبیه یک
سازمان می یافتند، ولی این هیئت فقط در موارد ضروری برای شور در امور دایر می شد. » شورای دولت « هیئت دولت به نام
برطبق فرمان شاه وزرا بدون کسب اجازه از شاه، حق تصمیم گیری نداشتند. علاوه بر شورای دولتی، شاه شورای مشورتی
مجلس مصلحت « دیگری هم به نام به وجود آورد. این مجلس ماذون بود درباره کلیه » مجلس مشورت « یا به اختصار » خانه
مسائل داخلی که متضمن صلاح دولت و ازدیاد آبادی مملکت باشد به رایزنی بپردازد، اما حق نداشت بدون اجازه شاه وارد
مسائل سیاست خارجی شود. اعضای مجلس بیست و پنج نفر بودند که از میان رجال دیوانی منصوب می شدند. در شماره
بعدی روزنامه اعلام شد شاه منصب صدارت عظمی را منسوخ کرده است.اما اعتقاد ناصرالدین به اصلاحات با همه شور و شوق
اولیه به زودی سست شد. او در تلاش برای حفظ اقتدار رو به کاهش خود، به سیاست اعمال زور متوسل شد که با خواست او
برای اصلاحات تضاد کامل داشت. شاه مجلس مصلحت خانه را چون از خود استقلال رای نشان داد، تدریجاً کنار زده و
تصمیماتش را بلااجراگذاشت . به علاوه، شاه خود را اسیر قدرت ریشه دار محافظه کاران می یافت، چه قدرت و رغبت آن را
نداشت که نسل جوان تر را در دستگاه دیوان جانشین آنان سازد و در عین حال نمی توانست به نیات واقعی اصلاح طلبان
اعتماد کند
در جمادی الثانی سال ۲۵۲۲ ، جیران، پس از مدت ها بیماری و ابتلا به سل درگذشت. بنا به گزارش هنری رالینسون، وزیر
مختار وقت انگلیس در تهران، به محض آنکه نخستین علائم سل در جیران ظاهر شد، ناصرالدین شاه علاقه خود را به او از
دست داد و با آنکه جیران را در شرف مرگ می دید رهسپار گردش و شکار شد و حتی در خلال خاک سپاری و ایام عزاداری
جیران، در پایتخت نماند
در سال ۲۵۲۱ ناصرالدین شاه چهارمین ولیعهدش، مظفرالدین میرزا را برگزید. علی رغم اینکه شاه از مظفرالدین میرزا تنفر
داشت، اما انتصاب او که برخلاف محمدقاسم میرزا از مادر قاجار بود، علاوه بر جلب رضایت مهدعلیا و بزرگان قاجار، به
ادعاهای بهمن میرزا و عباس میرزا ملک آرا پایان داد
در تابستان ۲۵۲۲ قحطی برای نخستین بار در مقیاس وسیع در ایران پدید آمد. ناآرامی ها در پاسخ به کمبود و گرانی آذوقه
ابتدا از تهران و تبریز شروع شد و به تدریج سراسر ایران را در نوردید. خشم مردم از مضیقه ها، مستقیماً متوجه شاه و سوء
حکومت او بود.برای گریز از این وضعیت، ناصرالدین شاه در نوروز سال ۲۵۱۵ هجری قمری میرزا محمدخان قاجار را با لقب
صدارت منصوب کرد و خود به دنبال سرگرمی محبوبش، شکار، راهی مازندران » مرادف « به مقامی » سپهسالار اعظم « جدید
شد. اما در غیاب شاه ناآرامی ها دیگر بار شدت گرفت. او به ناچار بازگشت و برای بار دوم مقام صدارت را ملغا اعلام کرد و
تربیبات پیشین را برقرار ساخت
صدارت سپهسالار
در سال ۲۵۱۲ هجری قمری ناصرالدین شاه قصد زیارت عتبات کرد. برای این منظور با میرزا حسین خان مشیرالدوله،
وزیرمختار ایران در دربار عثمانی، مکاتبه کردند تا مقدمات سفر شاه را فراهم آوردمشیرالدوله در عراق همه جا در کنار شاه
حاضر بود و هرگاه مجالی می یافت از لزوم اصلاحات با شاه سخن می گفتدر این سفر شاه او را از بازگشت به عثمانی معاف
کرد و با خود به ایران آورد و و وزارت عدلیه و اوقاف و وظایف را به او سپرد و سال بعد با لقب سپهسالاری به وزارت جنگ
منصوبش ساختدر ۵۱ شعبان ۲۵۱۱ سپهسالار با دستخطی که از جانب شاه صادر شد به صدارت عظمی منصوب شد. او
دست به اصلاحاتی زد و قرارداد رویتر را به امضای شاه رساند که به موجب آن امتیازهای متعددی از جمله بهره برداری از
تمام معادن ایران به یک سرمایه دار بریتانیایی به نام پل جولیوس رویتر واگذار شد
ناصرالدین شاه در نخستین سفر به فرنگستان در بریتانیا .
پس از روسیه شاه از راه ویلنا و کونیگسبرگ به برلین رفت و پس از ملاقات با گیوم اول، امپراتور آلمان و بیسمارک،
صدراعظم آن کشور، از راه فرانکفورت، کلن و آخن عازم بلژیک شد. در بروکسل، لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک، از او استقبال
کرد. چند روز بعد هیأت مهمانداران انگلیسی وارد پایتخت بلژیک شدند و شاه را به انگلستان بردند. در انگلستان، ناصرالدین
شاه از بدو ورود به بندر دوور تا پای پله های کاخ باکینگهام از طرف پسران ملکه ویکتوریا و بعضی رجال درباری مورد
استقبال قرار گرفت و سه روز پس از ورود به لندن، به ملاقات ملکه رفت. در این ملافات ملکه تا پای پله کاخ به استقبال
شاه آمد. شاه همچنین از طرف ملکه به دریافت نشان بند جوراب، بالاترین نشان افتخار انگلستان، مفتخر شد. پس از بریتانیا
از راه دریای مانش به فرانسه رفت و در پاریس با مارشال ماکماهون، رئیس جمهور فرانسه، ملاقات کرد و سپس از راه
سوئیس و ایتالیا عازم وین شد. در ایتالیا با ویکتور امانوئل دوم ملاقات داشت و در وین مورد استقبال رسمی فرانسوا ژوزف
قرار گرفت
در طول این سفر شاه به مجالس رقص درباری، کنسرت، اپرا و دیگر نمایش ها دعوت می شد. او ساعت ها به نطق هایی گوش
می کرد که در مراسم رسمی به افتخار حضور او خوانده می شد و او از مفاد آن جز ترجمه به اختصار چیزی نمی فهمید. شاه
همچنین در طول سفر با چهره های سرشناس، هنرپیشگان و خوانندگان گفت و شنود داشت و حتی گاه با مردم عادی در
می آمیخت، کاری که هرگز در ایران امکان انجامش را نداشت
اما درنهایت شاه از سفر رضایت نداشت. چرا که در طول این مدت مجبور به خودداری و اطاعت شده و در میانه سفر از
مصاحبت همسران خود محروم گشته بود. همچنین از جانب امپراتور روس به دلیل انعقاد قرار رویتر مورد اعتراض قرار
گرفته و براثر جلال و جبروت دستگاه دولتهای اروپایی تحقیر شده بود.شاه باور نمی کرد که ایجاد وضعی مشابه ممالک
وضع قوانین جدید و ترقیات حاضره این عصر خیلی مشکل «: اروپایی در ایران امکان داشته باشد و به سپهسالار می گفت
است که بتوان به زودی اجرا کرد
سفر دوم به فرنگستان
در سال ۲۵۱۲ هجری قمری شاه باردیگر به فکر مسافرت به اروپا افتاد. او اعلام کرد این بار به طور ناشناس و به خرج خود
سفر خواهد کرد تا بتواند مراتب واقعی ترقی اروپا را که در سفر پیشین به دلیل تشریفات رسمی و پذیرایی دولت ها از نظرش
پنهان مانده بود، ببیند. روزنامه ها و دربارهای اروپایی سفر شاه را با چنین شرایطی مورد تحسین قراردادند. ولی ناصرالدین
شاه به زودی تصمیمش را عوض کرد و تمایل یافت از طرف دولت ها از او پذیرایی شود.شاه در این سفر از مسکو، سنت
پترزبورگ، وین، برلین و پاریس دیدار کرد و در رجب ۲۵۱۲ به ایران بازگشت. رهاورد شاه از سفر دوم، بریگاد قزاق و پلیس
بود که مدتی پس از بازگشت او، به دست نظامیان روسی و اتریشی ایجاد شدند
آشوب های مرزی
مدتی پس از بازگشت ناصرالدین شاه از فرنگستان، نیروهای نظامی روسیه در ماوراء خزر شروع به پیشروی کردند. دولت
بریتانیا تلاش کرد شاه را علیه اقدام روسیه برانگیزاندولی سپهسالار که اکنون به سیاست های روسیه گرایش نشان می دادشاه
را متقاعد کرد که برای ایران همسایگی با کشور روسیه بهتر از همسایگی با ترکمان ها غارتگر آخال استناصرالدین شاه گمان
می برد روسیه خراسان را از تاخت و تاز ترکمانان در امان می دارد و از شنیدن خبر فتوحات نیروهای روسی در سرحدات
ایران خرسند می شد.از طرف دیگر سپهسالار که می پنداشت پشتیبانی روسیه را از خود جلب کرده است، خود را برای
بازگشت به مقام صدارت آماده می کرد؛ ولی در سال ۲۵۱۲ هجری قمری ناصرالدین شاه به طور ناگهانی او را از تمام
مشاغلش معزول کردو وزارت خارجه را به میرزا سعیدخان مؤتمن الملک سپرد و خود ریاست قشون را در دست گرفت.در
شوال ۲۵۱۱ قیام شیخ عبیدالله نهری در مهاباد و ارومیه توجه شاه را به مرزهای آذربایجان جلب کرد. ناصرالدین شاه برای
سرکوبی قیام نهری تلاش بسیاری کرد و چندین ماه وقت خود را به جهت فراهم آوردن افواج و مهمات صرف ساختشکست
نهایی شیخ عبیدالله باوجود حمایت دولت عثمانی از او، در دربار قاجار پیروزی بزرگی برای شاه شمرده شد و مورد تمجید و
ستایش قرار گرفتپس از این واقعه، شاه، مظفرالدین میرزا، ولیعهد و حاکم آذربایجان را به جهت پاسخگویی درباره قدرت
گرفتن کردها و شیخ عبیدالله به همراه سپهسالار که مدتی بعد از عزل به وزارت آذربایجان تعیین شده بود، به تهران طلبید
و به مظفرالدین میرزا اعلام کرد قصد دارد او را به حکومت کرمان بفرستد، که چنین تصمیمی می توانست به معنای سلب
ولیعهدی از او تلقی شوددر نهایت ولیعهد مورد عفو شاه واقع شد و به آذربایجان بازگشت و سپهسالار به حکومت خراسان
منصوب گشت و به مشهد رفت و در ذی الحجه همان سال در آنجا درگذشت.با مرگ سپهسالار مستوفی الممالک زمام دار
اصلی دربار قاجار شد و تا پنج سال آینده یعنی تا هنگام مرگش در ۲۲۱۲ هجری قمری این جایگاه را حفظ کرددر سال
۲۵۱۱ هجری قمری مؤتمن الملک که مسئول مذاکره با دولت روسیه درباب اختلافات مرزی ایران شده بود، قرارداد آخال را
به امضای شاه رساند، ولی با این وجود دخالت روسیه در خراسان پایان نپذیرفت.ناصرالدین شاه در سال ۲۲۱۱ قمری به
خراسان سفر کرد و در نظر او یکی از اهداف این سفر کاستن از نفوذ روسیه در آن منطقه بود
دوران صدارت امین السلطان ده سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه صحنه قدرت طلبی علی اصغرخان امین السلطان بود. پدر
امین السلطان آقا ابراهیم خان، از عمله خلوت و آبدارباشی ناصرالدین شاه بود که به مرور مورد اعتماد شاه قرار گرفت و
مشاغل مهمی از جمله خزانه داری و وزارت دربار را به دست آورد و شاه او را ملقب به امین السلطان کرد. پس از مرگ
امین السلطان اول در دومین سفر ناصرالدین شاه به خراسان، شاه پسر او علی اصغرخان را مورد توجه قرار داد و مناصب و
لقب پدر را در حق او برقرار کرد. امین السلطان اول با زبیده خانم امینه اقدس همدست بود و پس از مرگش، زبیده خانم
علی اصغرخان را مورد حمایت قرار داد و سعی کرد او را نزد شوهرش توانمند و کارا نشان دهدعلی اصغرخان از دوایر و
مناصب متعددی که به زعامت او سپرده شده بود، دستگاه پرمنفعتی به راه انداخت که هم شخص شاه و هم شرکای راغب
در آن سهیم بودند.پس از درگذشت مستوفی الممالک در ۲۲۱۲ هجری قمری، شاه وزارت داخله را به میرزا عباس خان
قوام الدوله منتقل کرد و مدتی نگذشت که یحیی خان مشیرالدوله را که پس از درگذشت موتمن الملک به وزارت خارجه
رسیده بود، عزل و به پیشنهاد علی اصغرخان، قوام الدوله را وزیر خارجه کرد. قوام الدوله برای اداره این شغل دانش کافی
نداشت و با دخالت امین السلطان امور را اداره می کرداز این راه امین السلطان قائم مقام شاه در امورداخلی و خارجی شد.
ناصرالدین شاه هم که از وزرای مستقل الرای دیوانی هراس داشت، بی تمایل نبود کسی از عمله خلوت شاهی را در این مقام
والا ببیند
امین السلطان علی رغم میل شاه، امتیاز بانک شاهنشاهی ایران را از ناصرالدین شاه گرفت و با او به سومین سفر فرنگستان
رفت. در این سفر شاه قرارداد رژی را به جرالد تالبوت داد و امتیاز لاتاری را به میرزا ملکم خان ناظم الدوله، سفیر ایران در
لندن، واگذار کرد. شاه مدتی پس از بازگشت از سفر فرنگستان، در ۲۲۱۱ هجری قمری، بر قرارداد رژی دستینه گذاشت و
امتیاز لاتاری را به بهانه مغایرت لاتاری با دستورهای شرع اسلام لغو کرد. قرارداد رژی بهانه ای به دست مردم داد تا اعتراض
خود را به هرج و مرج و فساد با قیامی در مخالفت با واگذاری این امتیاز ابراز کنند. قیام تنباکو، که با فتوای میرزا حسن
شیرازی مبنی بر حرمت استعمال توتون و تنباکو همراه شد، در تهران به شورش عمومی انجامید. در اندرون کاخ گلستان
نیز، انیس الدوله به پیروی از حکم شیرازی، شرب قلیان را در محوطه حرم ممنوع اعلام کرد. سرانجام شاه و صدر اعظم
تسلیم شدند و شاه در ۲۲ جمادی الاول ۲۲۱۱ دستور لغو امتیازنامه را صادر کردبا شدت گرفتن فشارهای داخلی و خارجی
دستگاه آشفته قاجار اواخر عصر ناصرالدین شاه نتوانست از تنش ها جلوگیری کند. شاه هر روز بیش از پیش به دلیل
مشکلاتی که دامنگیر کشورش بود مورد سرزنش قرار می گرفت و علایم خستگی و دلسردی در رفتار شاه آشکار می شد
مرگ در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال ۲۵۲۲ هجری خورشیدی ) ۲۲ ذی القعده ۲۲۲۲ هجری قمری( به
دست میرزا رضای کرمانی یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی و به تحریک اودر حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری
ترور شد. او در هنگام ترور پنجاهمین سالگرد سلطنت خویش را جشن می گرفت. وی در زیارتگاه شاه عبدالعظیم در شهر
ری در نزدیکی تهران دفن است. سنگ قبر یک پارچهٔ مرمری وی که تمثال کامل وی بر آن حکاکی شده هم اکنون در موزهٔ
کاخ گلستان در تهران نگهداری می شود و به یکی از شاهکارهای کنده کاری دوره قاجار معروف استگفته می شود رولور
استفاده شده برای ترور وی بسیار کهنه و فرسوده بوده است. به همین دلیل شاید اگر وی پالتوی ضخیم تر پوشیده بود یا از
فاصله ای دورتر به وی شلیک شده بود او از این سو قصد جان سالم به در می برد. گفته شده است که آخرین کلمات وی این ها
بوده اند : من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد اگر زنده بمانم
  • رضا آخرتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی