تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

شهید همت

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 1/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
زندگینامھ شھید ھمت
بھ روز ١٢ فروردین ١٣٣۴ ه.ش
در شھرضا در خانواده ای
مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در
رحم مادر بود کھ پدر و مادرش
عازم کربلای معلیّ و زیارت قبر
سالار شھیدان و دیگر شھدای آن
دیار شدند و مادر با تنفس شمیم
روحبخش کربلا، عطر عاشورایی
.را بھ این امانت الھی دمید
محمد ابراھیم درسایھ محبت ھای
پدر ومادر پاکدامن، وارستھ و مھربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسھ شد. در دوران
تحصیلش از ھوش واستعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر
.گذاشت
ھنگام فراغت از تحصیل بھ ویژه در تعطیلات تابستانی با کار و تلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای
تحصیل بدست می آورد و از این راه بھ خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجھ ای می کرد. او با شور و نشاط و
.مھر و محبت و صمیمیتی کھ داشت بھ محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید
ھنگامی کھ خستھ از کار روزانھ بھ خانھ برمی گشتم، دیدن فرزندم » : پدرش از دوران کودکی او چنین می وید
.تمامی خستگی ھا و مرارت ھا را از وجودم پاک می کرد و اگر شبی او را نمی دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود
»
اشتیاق محمد ابراھیم بھ قرآن و فراگیری آن باعث می شد کھ از مادرش با اصرار بخواھد کھ بھ او قرآن یاد بدھد و
او را در حفظ سوره ھا کمک کند. این علاقھ تا حدی بود کھ از آغاز رفتن بھ دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی
.قرآن را کاملًا فرا گیرد و برخی از سوره ه ای کوچک را نیز حفظ کند
دوران سربازی
یکشنبه ۶ آبان ١٣٨۶ مقالات ارسالی به آفتاب بازدید:
١٠۵،٧٨۴
کد A شخصیت ھا  شھداء شھیدھمت 81399
بھ روز ١٢ فروردین ١٣٣۴ ه.ش در
شھرضا در خانواده ای مستضعف و
متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود
کھ پدر و مادرش عازم کربلای معلیّ
و زیارت قبر سالار شھیدان و دیگر
شھدای آن دیار شدند و مادر با تنفس
شمیم روحبخش کربلا، عطر
.عاشورایی را بھ این امانت الھی دمید
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 2/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
در سال ١٣۵٢ مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای
اصفھان بھ ادامھ تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی بھ سربازی رفت  بھ گفتھ خودش تلخت رین
دوران عمرش ھمان دوسال سربازی بود  در لشکر توپخانھ اصفھان مسؤولیت آشپزخانھ بھ عھده او گذاشتھ شده
.بود
ماه مبارک رمضان فرا رسید، ابراھیم در میان برخی از سربازان ھمفکر خود بھ دیگر سربازان پیام فرستاد کھ آنھا
« ناجی » . ھم اگر سعی کنند تمام روزھای رمضان را روزه بگیرند، می توانند بھ ھنگام سحری بھ آشپزخانھ بیایند
معدوم فرمانده لشکر، وقتی کھ از این توصیھ ابراھیم و روزه گرفتن عده ای از سربازان مطلع شد، دستور داد ھمھ
سربازان بھ خط شوند و ھمگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. پس از این جریان ابراھیم گفتھ
اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردند برایم گواراتر از این بود کھ با چشمان خود ببینم کھ » : بود
چگونھ این از خدا بیخبران فرمان می دھند تا حرمت مقدس ترین فریضھ دینمان را بشکنیم و تکلیف الھی را زیرپا
بگذاریم . »
امّا این دوسال برای شخصی چون ابراھیم چندان خالی از لطف ھم نبود؛ زیرا در ھمین مدت توانست با برخی از
جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاھی آشنا شود و بھ تعدادی از کتب ممنوعھ (از نظر ساواک) دست
یابد. مطالعھ آن کتاب ھا کھ مخفیانھ و توسط برخی از دوستان، برایش فراھم می شد تأثیر عمیق و سازنده ای در
روح و جان محمدابراھیم گذاشت و بھ روشنایی اندیشھ و انتخاب راھش کمک شایانی کرد. مطالعھ ھمان کتاب ھا و
برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد کھ ابراھیم فعالیت ھای خود را علیھ رژیم ستمشاھی آغاز کند و
.بھ روشنگری مردم و افشای چھره طاغوت بپردازد
دوران معلمی
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت بھ زادگاھش شغل معلمی را برگزید. در روستاھا مشغول تدریس شد و بھ
تعلیم فرزندان این مرز و بوم ھمت گماشت. ابراھیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعھد و انقلابی
ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنھا با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. بھ دنبال این آشنایی و
شناخت، سعی می کرد تا در محیط مدرسھ و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشھ ھای
.انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا کند
او در تشویق و ترغیب دانش آموزان بھ مطالعھ و کسب بینش و آگاھی سعی وافری داشت و ھمین امور سبب شد
کھ چندین نوبت از طرف ساواک بھ او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی باک او بھ ھمھ آن اخطارھا بی اعتنا
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 3/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
.بود و ھدف و راھش را بدون اندک تزلزلی پی می گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظھ ای غفلت نمی ورزید
با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراھیم پرچمداری جوانان مبارز شھرضا را برعھده گرفت. پس از انتقال وی
بھ شھرضا برای تدریس در مدارس شھر، ارتباطش با حوزه علمیھ قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن
.رھنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیھ و نوار بھ قم رفت وآمد می کرد
سخنرانی ھای پرشور و آتشین او علیھ رژیم کھ بدون مصلحت اندیشی انجام می شد، مأمورین رژیم را بھ تعقیب
وی واداشتھ بود، بھ گونھ ای کھ او شھربھ شھر می گشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست بھ شھر فیروزآباد
رفت و مدتی در آنجا دست بھ تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی بھ یاسوج رفت. موقعی کھ درصدد دستگیری
وی برآمدند بھ دوگنبدان عزیمت کرد و سپس بھ اھواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در
اعتراض بھ رژیم ستمشاھی و اعمال وحشیانھ اش عکس العمل نشان می دادند و ابراھیم احساس کرد کھ برای
.سازماندھی تظاھرات باید بھ شھرضا برگردد
بعد از بازگشت بھ شھر خود در کشاندن مردم بھ خیابان ھا و انجام تظاھرات علیھ رژیم، فعالیت و کوشش خود را
افزایش داد تا اینکھ در یکی از راھپیمایی ھای پرشورمردمی، قطعنامھ مھمی کھ یکی از بندھای آن انحلال ساواک
بود، توسط شھید ھمت قرائت شد. بھ دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفھان، سرلشکر
صادر گردید ،« ناجی » .معدوم
مأموران رژیم در ھرفرصتی در پی آن بودند کھ این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با
تغییر لباس و قیافھ، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می کرد تا اینکھ انقلاب اسلامی بھ رھبری حضرت امام
.خمینی ره، بھ پیروزی رسید
پس از انقلاب
پیروزی انقلاب در جھت ایجاد نظم ودفاع از شھر و راه اندازی کمیتھ انقلاب اسلامی شھرضا نقش اساسی داشت.
.او از جملھ کسانی بود کھ سپاه شھرضا را با کمک دوتن از برادران خود و سھ تن از دوستانش تشکیل داد
درایت و نفوذ خانوادگی کھ درشھر داشتند مکانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفتھ و مقادیر قابل توجھی سلاح از
.شھربانی شھر بھ آنجا منتقل کردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمندی ھا را رفع کردند
بھ تدریج عناصر حزب اللھی بھ عضویت سپاه درآمدند. ھنگامی کھ مجموعھ سپاه سازمان پیدا کرد، او مسؤولیت
.روابط عمومی سپاه را بھ عھده داشت
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 4/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
بھ ھمت این شھید بزرگوار و فعالیت ھای شبانھ روزی برادران پاسدار در سال ۵٨ ، یاغیان و اشرار اطراف
شھرضا کھ بھ آزار واذیت مردم می پرداختند، دستگیر و بھ دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شھر از لوث
.وجود افراد شرور و قاچاقچی پاکسازی گردید
از کارھای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن بھ فعالیت ھای فرھنگی، تبلیغی منطقھ بود کھ در آگاه ساختن
.جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت
اواخر سال ۵٨ برحسب ضرورت و بھ دلیل تجربیات گران بھای او در زمینھ امور فرھنگی بھ خرمشھر و سپس بھ
.بندر چابھار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و بھ فعالیت ھای گسترده فرھنگی پرداخت
در کردستان
شھید ھمت در خرداد سال ١٣۵٩ بھ منطقھ کردستان کھ بخش ھایی از آن در چنگال گروھک ھای مزدور گرفتار
شده بود، اعزام گردید. ایشان با توکل بھ خدا و عزمی راسخ مبارزه بی امان و ھمھ جانبھ ای را علیھ عوامل
استکبار جھانی و گروھک ھای خودفروختھ در کردستان شروع کرد و ھر روز عرصھ را برآنھا تنگ تر نمود. از
طرفی در جھت جذب مردم محروم کرد و رفع مشکلات آنان بھ سھم خود تلاش داشت و برای مقابلھ با فقر
فرھنگی منطقھ اھتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی کھ ھنگام ترک آنجا، مردم منطقھ گریھ می کردند و
.حتی تحصن نموده و نمی خواستند از این بزرگوار جدا شوند
رشادت ھای او دربرخورد با گروھک ھای یاغی قابل تحسین و ستایش است. براساس آماری کھ از یادداشت ھای
آن شھید بھ دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مھر ۵٩ تا دی ماه ۶٠ (بافرماندھی مدبرانھ او) عملیات موفق در
.خصوص پاکسازی روستاھا از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروھای ارتش بعث داشتھ است
گوشھ ای از خاطرات کردستان بھ قلم ھمت
« در ھفدھم مھرماه ١٣۶٠ با عنایت خدای منان و ھمکاری بی دریغ سپاه نیرومند مریوان، پاکسازی منطقھ
بھ « حزب رزگاری » ، با ھفت روستای محروم آن بھ انجام رساند و بھ خواست خدا و امدادھای غیبی « اورمان »
کلی از بین رفت. حدود ٣٠٠ تن از خودباختگان سیھ بخت، تسلیم قوای اسلام گردیدند. یکصد تن بھ ھلاکت رسیدند
.و بیش از ۶٠٠ قبضھ اسلحھ بھ دست سپاھیان توانمند اسلام افتاد
پاسداران رشید با ھمت ومردانگی بھ زدودن ناپاکان مزاحم از منطقھ نوسود و پاوه پرداختند و کار این پاکسازی و
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 5/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
.زدودن جنایتکاران پست، تا مرز عراق ادامھ یافت
بھ دست آمد « لاالھ الا لله » .این پیروزی و دشمن سوزی، در عملیات بزرگ و بالنده محّمدرسول لله و با رمز
با ھمھ سلاح « دمکرات، کوملھ، فدایی و رزگاری » در مبارزات بی امان یک سالھ، ٣۶٢ نفر از فریب خوردگان
.ھای مخرب و آتشین خود تسلیم سپاه پاوه شدند و امان نامھ دریافت نمودند
ھمزمان با تسلیم شدن آنان، ۴۴ سرباز و درجھ دار عراقی نیز بھ آغوش پرمھر اسلام پناھنده شده و بھ تھران انتقال
.یافتند
منطقھ پاوه و نوسود بھ جھنمی ھستی سوز برای اشرار خدان شناس تبدیل گشت، قدرت وتحرک آن ناپاکان
دیوسیرت رو بھ اضمحلال و نابودی گذاشت، بطوری کھ تسلیم و فرار را تنھا راه نجات خود یافتند. در اندک مدتی
آن منطقھ آشو ب خیز و ناامن کھ میدان تک تازی اشرار شده بود بھ یک سرزمین امن تبدیل گردید . »
جنگ شروع می شود
پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شھید ھمت بھ صحنھ کارزار وارد شد و درطی سالیان
.حضور در جبھھ ھای نبرد، خدمات شایان توجھی برجای گذاشت و افتخارھا آفرید
او و سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، بھ دستور فرماندھی محترم کل سپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام بھ
.جبھھ جنوب، تیپ محمدرسول لله (ص) را تشکیل دھند
در عملیات سراسری فتح المبین، مسؤولیت قسمتی از کل عملیات بھ عھده این سردار دلاور بود. موفقیت عملیات
مرھون ایثار و تلاش این سردار بزرگ و ھمرزمان اوست « شاوریھ » .درمنطقھ کوھستانی
شھید ھمت در عملیات پیروزمند بیت المقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول لله (ص) فعالیت و تلاش تحسین
برانگیزی را در شکستن محاصره جاده شلمچھ  خرمشھر انجام داد و بھ حق می توان گفت کھ او یگان تحت امرش
سھم بسزایی در فتح خرمشھر داشتھ اند و با اینکھ منطقھ عملیاتی دشت بود، شھید حاج ھمت با استفاده از بھترین
.تدبیر نظامی بھ نحو مطلوبی فرماندھی کرد
در سال ١٣۶١ با توجھ بھ شعلھ ور شدن آتش فتنھ و جنگ در جنوب لبنان بھ منظور یاری رساندن بھ مردم مسلمان
و مظلوم لبنان کھ مورد ھجوم ناجوانمردانھ رژیم صھیونیستی قرار گرفتھ بود راھی آن دیار شد و پس از دو ماه
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 6/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
.حضور در این خطھ بھ میھن اسلامی بازگشت و درمحور جنگ وجھاد قرارگرفت
فرماندھی تیپ ٢٧ حضرت رسول اکرم « شرق بصره » ٢٣ درمنطقھ /۴/ با شروع عملیات رمضان در تاریخ ١٣۶١
(ص) را برعھده گرفت و بعدھا با ارتقای این یگان بھ لشکر، تا زمان شھادتش در سمت فرماندھی انجام وظیفھ
نمود. پس از آن در عملیات مسلم بن عقیل و محرم  کھ او فرمانده قرارگاه ظفر بود  سلحشورانھ با دشمن زبون
جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی بود کھ شھیدحاج ھمت، مسؤولیت سپاه یازدھم قدر را کھ شامل لشکر ٢٧
.حضرت محمدرسول لله (ص) ، لشکر ٣١ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ١٠ سیدالشھدا (ع) بود، برعھده گرفت
سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر ٢٧ تحت فرماندھی ایشان در عملیات والفجر ۴ و تصرف ارتفاعات کانی
.مانگا در آن مقاطع از خاطره ھا محو نمی شود
صلابت، اقتدار و استقامت فراموش نشدنی این شھید والامقام و رزمندگان لشکر محمدرسول لله (ص) در جریان
عملیات خیبر درمنطقھ طلائیھ و تصرف جزایرمجنون و حفظ آن با وجود پاتک ھای شدید دشمن، از افتخارات تاریخ
.جنگ محسوب می گردد
مقاومت و پایداری آنان در این جزایر بھ قدری تحسین برانگیز بود کھ حتی فرمانده سپاه سوم عراق در یکی از
: اظھاراتش گفتھ بود
« ... ما آنقدر آتش بر جزایر مجنون فرو ریختیم و آنچنان آنجا را بمباران شدید نمودیم کھ از جزایر مجنون جز تلی
خاکستر چیز دیگری باقی نیست ! »
اما شھید ھمت بدون ھراس و ترس از دشمن و با وجود بی خوابی ھای مکرر ھمچنان بھ ادای تکلیف و اجرای
: فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی برحفظ جزایر می اندیشید و خطاب بھ برادران بسیجی می گفت
« برادران، امروز مسألھ ما، مسألھ اسلام و حفظ و حراست از حریم قرآن است. بدون تردید یا ھمھ باید پرچم
سرخ عاشورایی حسین (ع) را بھ دوش کشیم و قداست مکتبمان، مملکت و ناموسمان را پاسداری و حراست کنیم و
با گوشت و خون بھ حفظ جزیره، ھمت نمائیم، یا اینکھ پرچم ذلت و تسلیم را درمقابل دشمنان خدا بالا ببریم و این
ننگ و بدبختی را بھ دامن مطھر اعتقادمان روا داریم، کھ اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف ھستید، نھ ننگ و
بدنامی . »
ھمت مردی دیگر بود
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 7/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
او عارفی وارستھ، ایثارگری سلحشور و اسوه ای برای دیگران بود کھ جز خدا بھ چیز دیگری نمی اندیشید و بھ
عشق رسیدن بھ ھدف متعالی و کسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش می کرد و سخت ترین و
.مشکل ترین مسؤولیت ھای نظامی را با کمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش خ اطر می پذیرفت
: سردار رحیم صفوی درباره وی چنین می گوید
« او انسانی بود کھ برای خدا کار می کرد و اخلاص در عمل از ویژگی ھای بارز اوست. ایشان یکی از افراد
درجھ اولی بود کھ ھمیشھ مأموریت ھای سنگین برعھده اش قرار داشت. حاج ھمت مثل مالک اشتر بود کھ با
خضوع و خشوعی کھ درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت، درمقابلھ با دشمن ھمچون شیری غّران
بود. ھمت کسی بود کھ برای این انقلاب ھمھ چیز خودش را فدا کرد « اشداء علی الکفار، رحماء بینھم » از مصادیق
و از زندگیش گذشت. او واقعا بھ امر ولایت اعتقاد کامل داشت و حاضر بود در این راه جان بدھد، کھ عاقبت ھم
چنین کرد. ھمیشھ سفارش می کرد کھ دستورات را باید موبھ مو اجرا کرد. وقتی دستوری ھرچند خلاف نظرش بھ
وی ابلاغ می شد، از آن دفاع می کرد. ابراھیم از زمان طفولیت، روحی لطیف،عبادی و نیایشگر داشت . »
: پدر بزرگوارش می گوید
« محمد ابراھیم از سن ١٠ سالگی تا لحظھ شھادت در تمام فراز و نشیب ھای سیاسی و نظامی، ھرگز نمازش
ترک نشد. روزی از یک سفر طولانی و خستھ کننده بھ منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید.
ابراھیم آن شب را با ھمھ خستگی ھایش تا پگاه، بھ نماز و نیایش ایستاد و وقتی مادرش او را بھ استراحت سفارش
نمود، گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش بھ سراغم نمی آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمی
گرفتی .»
این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود، دست از دعا ونیایش برنداشت. نماز اول وقت را برھمھ چیز مقدم می
شمرد و قرآن و توسل برنامھ روزانھ او بود. او بھ راستی ھمھ چیزش را فدای انقلاب کرده بود. آن چیزی کھ برای
او مطرح نبود خواب وخوراک و استراحت بود. ھر زمان کھ برای دیدار خانواده اش بھ شھرضا می رفت، درآنجا
لحظھ ای از گره گشایی مشکلات و گرفتاری ھای مردم بازنمی ایستاد و دائما در اندیشھ انجام خدمتی بھ خلق لله
.بود
شھید ھمت آنچنان با جبھھ و جنگ عجین شده بود کھ در طول حیات نظامی خود فرزند بزرگش را فقط شش بار و
.فرزند کوچکتر خود را تنھا یکبار در آغوش گرفتھ بود
او بسان شمع می سوخت و چونان چشمھ ساران درحال جوشش بود و یک آن از تحرک باز نمی ایستاد. روحیھ
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 8/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سھمیھ لباس خود را بھ دیگران می بخشید و با ھمان کم، قانع بود
من پنج سال است » : و درپاسخ کسانی کھ می پرسیدند چرا لباس خود را کھ بھ آن نیازمند بودی، بخشیدی؟ می گفت
کھ یک اورکت دارم و ھنوز قابل استفاده است ! »
او فرماندھی مدیرو مدبرّ بود. قدرت عجیبی درمدیریت داشت. آن ھم یک مدیریت سالم در اداره کارھا و نیروھا. با
وجود آنکھ بھ مسائل عاطفی و نیز اصول مدیریت احترام می گذاشت و عمل می کرد، درعین حال ھنگام فرماندھی
قاطع بود. او نیروھای تحت امر خود را خوب توجیھ می کرد و نظارت و پیگیری خوبی نیز داشت. کسی را کھ در
.انجام دستورات کوتاھی می نمود بازخواست می کرد و کسی را کھ خوب عمل می کرد تشویق می نمود
بینش سیاسی بعُد دیگری از شخصیت والای او بھ شمار می رفت. بھ مسائل لبنان و فلسطین و سایر کشورھای
اسلامی بسیار می اندیشید و آنچنان از اوضاع آنجا مطلع بود کھ گویی سالیان درازی در آن سامان با دشمنان خدا و
رسول درستیز بوده است. او با وجود مشغلھ فراوان از مطالعھ غافل نبود و نسبت بھ مسائل سیاسی روز شناخت
.وسیعی داشت
از ویژگی ھای اخلاقی شھید ھمت برخورد دوستانھ او با بسیحیان جان برکف بود. بھ بسیجیان عشق می ورزید و
من خاک پای بسیجی ھا ھم نمی شوم. » . ھمواره در سخنانش از این مجاھدان مخلص تمجید و قدرشناسی می کرد
ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی شدم .»
وقتی درسنگرھای نبرد، غذای گرم برای شھید ھمت می آوردند سؤال می کرد : آیا نیروھای خط مقدمّ و دیگر
.اعضای ھمرزم مان در سنگرھا ھمین غذا را می خورند یا خیر؟ و تا مطمئن نمی شد دست بھ غذا نمی زد
شھید ھمت ھمواره برای رعایت حقوق بسیجیان بھ مسؤلان امر تأکید و توصیھ داشت. او کھ از روحیھ ایثار
واستقامت کم نظیری برخوردار بود، با برخوردھا و صفات اخلاقی اش در واقع معلمی نمونھ و سرمشقی خوب
برای پاسداران و بسیجیان بود و خود بھ آنچھ می گفت، عمل می کرد. عشق وعلاقھ نیروھا بھ او نیز از ھمین راز
سرچشمھ می گرفت. برای شھید ھمت مطرح نبود کھ چکاره است، فرمانده است یا نھ. ھمت یک رزمنده بود، ھمت
.ھم مرد جنگ بود و ھم معلمی وارستھ
نحوه شھادت
باید مقاومت کرده و مانع از با زپس گیری مناطق تصرف » : شھید ھمت در جریان عملیات خیبر بھ برادران گفتھ بود
رزمندگان لشکر نیز با «. شده، توسط دشمن شد. یا ھمھ این جا شھید می شویم ویا جزیره مجنون را نگھ می داریم
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 9/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
تمام توان دربرابر دشمن مردانھ ایستادگی کردند. حاجی جلو رفتھ بود تا وضع جبھھ توحید را از نزدیک بررسی
کند، کھ گلولھ توپ در نزدیکی اش اصابت می کند و این سردار دلاور بھ ھمراه معاونش، شھید اکبر زجاجی،
.دعوت حق را لبیک گفتند و سرانجام در ٢۴ اسفند سال ۶٢ در عملیات خیبر بھ لقاء خداوند شتافتند
خاطراتی از شھید ھمت
من ھمسری می خواھم کھ تا پشت کوه ھای » : ھر وقت با او از ازدواج صحبت می کردیم لبخند می زد و می گفت
فکر می کردیم شوخی می کند اما آینده ثابت «. لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت آزادسازی قدس است
کرد کھ او واقعا چنین می خواست . در دیماه سال ھزار و سیصد و شصت ابراھیم ازدواج کرد . ھمسر او شیرزنی
بود از تبار زینبیان . زندگی ساده و پر مشقت آنان تنھا دو سال و دو ماه بھ طول انجامید از زبان این بانوی استوار
: شنیدم کھ می گفت
عشق در دانھ است و من غواص و دریا میکده سر فرو بردم در اینجا تا کجا سر بر کنم
عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمھ کوثر کنم
بعد از جاری شدن خطبھ عقد بھ مزار شھدای شھر رفتیم و زیارتی کردیم و بعد راھی سفر شدیم . مدتی در پاوه
زندگی کردیم و بعد ھم بدلیل احساس نیاز بھ نیروھای رزمنده بھ جبھھ ھای جنوب رفتیم من در دزفول ساکن شدم .
پس از مدت زیادی گشتن اطاقی برای سکونت پیدا کردیم کھ محل نگھداری مرغ و جوجھ بود . تمیز کردن اطاق
مدت زیادی طول کشید و بسیار سخت انجام شد . فرش و موکت نداشتیم کف اطاق را با دو پتوی سربازی پوشاندم و
ملحفھ سفیدی را دو لایھ کردم و بھ پشت پنجره آویختم . بھ بازار رفتم و یک قوری با دو استکان و دو بشقاب و دو
کاسھ خریدم . تازه پس از گذشت یک ماه سر و سامان می گرفتیم اما مشکل عقربھا حل نمی شد . حدود بیست و
پنج عقرب در خانھ کشتم . بدلیل مشغلھ زیاد حاج ابراھیم اغلب نیمھ ھای شب بھ خانھ می آمد و سپیده دم از خانھ
خارج می شد . شاید در این دو سال ما یک ٢۴ ساعت بطور کامل در کنار ھم نبودیم . این زندگی ساده کھ تمام
. داراییش در صندوق عقب یک ماشین جای می گرفت ھمین قدر کوتاه بود
سال ١٣۵٩ بود تاخت و تاز عناصر تجزیھ طلب و ضد انقلابیون کردستان را ناامن کرده بود ابراھیم دیگر طاقت
ماندن نداشت بار سفر بست و رھسپار پاوه شد . در بدو ورود از سوی شھید ناصر کاظمی مسوول روابط عمومی
سپاه پاوه شده و در کنار شھیدانی چون چمران ، کاظمی ، بروجردی و قاضی بھ مبارزات خود ادامھ می داد .
خلوص و صمیمیت آنان بھ حدی بود کھ مردم کردستان آنھا را از خود می دانستند و دوستی عمیقی در بین آنان
ایجاد شده بود . ناصر کاظمی توفیق حضور یافت و بھ دیدن معبود شتافت . ابراھیم در پست فرماندھی عملیات ھا بھ
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 10/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
خدمت مشغول و پس از مدتی بدلیل لیاقت و کاردانی کھ از خود نشان داد بھ فرماندھی سپاه پاوه برگزیده شد . از
سال ھزار و سیصد و پنجاه و نھ تا سال ھزار و سیصد و شصت ، بیست و پنج عملیات موفقیت آمیز جھت پاکسازی
روستاھای کردستان از ضد انقلاب انجام شد کھ در طی این عملیاتھا درگیری ھایی نیز با دشمن بعثی بوقوع پیوست
.
محمدابراھیم تحصیلات خود را در شھرضا و اصفھان تا فارغ التحصیلی از دانشسرای این شھر ادامھ داد و در
سال ١٣۵۴ بھ سربازی اعزام شد . فرمانده لشکر او را مسوول آشپزخانھ کرد . ماه مبارک رمضان از راه رسید .
ابراھیم بھ بچھ ھا خبر داد کسانیکھ روزه می گیرند می توانند برای گرفتن سحری بھ آشپزخانھ بیایند . سرلشکر
ناجی فرمانده گردان از این موضوع مطلع شد و او را بازداشت کرد . پس از اتمام بازداشت ابراھیم باز ھم بھ کار
خود ادامھ داد . خبر رسید کھ سرلشگر ناجی قرار است نیمھ شب برای سرکشی بھ آشپزخانھ بیاید . ابراھیم فکری
کرد و بھ دوستان خود گفت باید کاری کنیم کھ تا آخر ماه رمضان نتواند مزاحمتی برای ما ایجاد کند . کف آشپز
خانھ را خوب شستند و یک حلب روغن روی آن خالی کردند . ساعتی بعد صدایی در آشپزخانھ بھ گوش رسید،
فرمانده چنان بھ زمین خورده بود کھ تا آخر ماه رمضان در بیمارستان بستری شد . استخوان شکستھ او تا مدتھا
. عذابش می داد
معلم فراری
.دانش آموزان مدرسھ در گوشی باھم صحبت می کنند
بیشتر معلم ھا بھ جای اینکھ در دفتر بنشینند و چای بنوشند، در حیاط مدرسھ قدم می زنند و با بچھ ھا صحبت می
.کنند. آنھا این کار را از معلم تاریخ یاد گرفتھ اند. با این کار می خواھند جای خالی معلم تاریخ را پر کنند
معلم تاریخ چند روزی است فراری شده. چند روز پیش بود کھ رفت جلوی صف و با یک سخنرانی داغ و کوبنده،
.جنایت ھای شاه و خاندانش را افشاء کرد و قبل از اینکھ مأمورھای ساواک وارد مدرسھ شوند، فرار کرد
.حالا سرلشکر ناجی برای دستگیری او جایزه تعیین کرده است
یکی از بچھ ھا، در گوشی با ناظم صحبت می کند. رنگ ناظم از ترس و دلھره زرد می شود. درحالی کھ دست و
.پایش را گم کرده، ھول ھولکی خودش را بھ دفتر می رساند. مدیر وقتی رنگ وروی او را می بیند، جا می خورد
 چی شده، فاتحی؟
جناب ذاکری، بچھ ھا ... بچھ ھا » : ناظم آب دھانش را قورت می دھد و جواب می دھد ... »
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 11/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
 جان بکن، بگو ببینم چی شده؟
...  جناب ذاکری، بچھ ھا می گویند باز ھم معلم تاریخ
چی گفتی، » : آقای مدیر تا اسم معلم تاریخ را می شنود، مثل برق گرفتھ ھا از جا می پرد و وحشت زده می پرسد
معلم تاریخ؟! منظورت ھمت است؟ »
. ھمت باز ھم می خواھد اینجا سخنرانی کند
 ببند آن دھنت را. با این حرف ھا می خواھی کار دستمان بدھی؟ ھمت فراری است، می فھمی؟ او جرأت نمی کند
.پایش را تو این مدرسھ بگذارد
 جناب ذاکری، بچھ ھا با گوش ھای خودشان از دھن معلم ھا شنیده اند. من ھم با گوش ھای خودم از بچھ ھا شنیده
.ام
حالا کی قرار است، ھمچین غلطی بکند؟ » : آقای مدیر کھ ھول کرده، می گوید »
! ھمین حالا
! آخر الان کھ ھمت اینجا نیست
 ھرجا باشد، سر ساعت مثل جن خودش را می رساند. بچھ ھا با معلم ھا قرار گذاشتھ اند وقتی زنگ را می زنیم
.بجای اینکھ بھ کلاس بروند، تو حیاط مدرسھ صف بکشند برای شنیدن سخنرانی او
 بچھ ھا و معلم ھا غلط کرده اند. تو ھم نمی خواھد زنگ را بزنی. برو پشت بلندگو، بچھ ھا را کلاس بھ کلاس
بفرست. ھر معلم کھ سر کلاس نرفت، سھ روز غیبت رد کن. می روم بھ سرلشکر زنگ بزنم. دلم گواھی می دھد
!امروز جایزه خوبی بھ من و تو می رسد
.ناظم با خوشحالی بھ طرف بلندگو می رود
از بلندگو، اسم کلاس ھا خوانده می شود. بچھ ھا بھ جای رفتن کلاس، سرصف می ایستند. لحظاتی بعد، بیشتر
.کلاس ھا در حیاط مدرسھ صف می کشند
آقای مدیر میکروفون را از ناظم می گیرد و شروع می کند بھ داد و ھوار و خط و نشان کشیدن. بعضی از معلم ھا
ترسیده اند و بھ کلاس می روند. بعضی بچھ ھا ھم بھ دنبال آنھا راه می افتند. در ھمان لحظھ، در مدرسھ باز می
.شود. ھمت وارد می شود. ھمھ صلوات می فرستند
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 12/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
ھمت لبخندزنان جلوی صف می رود و با معلم ھا و دانش آموزان احوال پرسی می کند. لحظھ ای بعد با صدای بلند
.شروع می کند بھ سخنرانی
خبر بھ سرلشکر ناجی می رسد. او ، ھم خوشحال است و ھم عصبانی. خوشحال از اینکھ سرانجام آقای ھمت را
!بھ چنگ خواھد انداخت و عصبانی از اینکھ چرا او باز ھم موفق بھ سخنرانی شده
ماشین ھای نظامی برای حرکت آماده می شوند. راننده سرلشکر، در ماشین را باز می کند و با احترام تعارف می
کند. سگ پشمالوی سرلشکر بھ داخل ماشین می پرد. سرلشکر در حالی کھ ھفت تیرش را زیر پالتویش جاسازی
می کند سوار می شود. راننده ، در را می بندد. پشت فرمان می نشیند و با سرعت حرکت می کند. ماشین ھای
.نظامی بھ دنبال ماشین سرلشکر راه می افتند
وقتی ماشین ھا بھ مدرسھ می رسند، صدای سخنرانی ھمت شنیده می شود. سرلشکر از خوشحالی نمی تواند جلوی
خنده اش را بگیرد. ازماشین پیاده می شود، ھفت تیرش را می کشد و بھ مأمورھا اشاره می کند تا مدرسھ را
.محاصره کنند
.عرق سر و روی ھمت را گرفتھ. ھمھ با اشتیاق بھ حرف ھای او گوش می دھند
مدیر با اضطراب و پریشانی در دفتر مدرسھ قدم می زند و بھ زمین وزمان فحش می دھد. در ھمان لحظھ صدای
.پارس سگی او را بھ خود می آورد. سگ پشمالوی سرلشکر دوان دوان وارد مدرسھ می شود
ھمت با دیدن سگ متوجھ اوضاع می شود اما بھ روی خودش نمی آورد. لحظاتی بعد، سرلشکر با دو مأمورمسلح
.وارد مدرسھ می شود
مدیر و ناظم، در حالی کھ بھ نشانھ احترام دولا و راست می شوند، نفس زنان خودشان را بھ سرلشکر می رسانند و
.دست او را می بوسند. سرلشکر بدون اعتناء، درحالی کھ بھ ھمت نگاه می کند، نیشخند می زند
بعضی از معلم ھا، اطراف ھمت را خالی می کنند و آھستھ از مدرسھ خارج می شوند. با خروج معلم ھا، دانش
.آموزان ھم یکی یکی فرار می کنند
لحظھ ای بعد، ھمت می ماند و مأمورھایی کھ او را دوره کرده اند. سرلشکر از خوشحالی قھقھ ای می زند و می
موش بھ تلھ افتاد. زود دستبند بزنید، بھ افراد بگویید سوار بشوند، راه می افتیم » : گوید . »
ھمت بھ ھرطرف نگاه می کند، یک مأمور می بیند. راه فراری نمی یابد. یکی از مأمورھا، دستھای او را بالا می
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 13/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
.آورد. دیگری بھ ھردو دستش دستبند می زند
ھمت می نشیند و بھ دور از چشم مأمورھا، انگشتش را در حلقومش فرو برده، عق می زند. یکی از مأمورھا می
چی شده؟ » : گوید »
حالش خراب شده » : دیگری می گوید . »
غلط کرده پدرسوختھ. خودش را زده بھ موش مردگی. گولش را نخورید ... بیندازیدش تو » : سرلشکر می گوید
ماشین، زودتر راه بیفتیم . »
ھمت باز ھم عق می زند و استفراغ می کند. مأمورھا خودشان را از اطراف او کنار می کشند. سرلشکر درحالی
کھ جلوی بینی و دھانش را گرفتھ، قیافھ اش را در ھم می کشد و کنار می کشد. با عصبانیت یک لگد بھ شکم سگ
این پدرسوختھ را ببریدش دستشویی، دست وصورت کثیفش را بشوید، زودتر راه » : می زند و فریاد می کشد
بیفتیم. تند باشید . »
پیش از آنکھ کسی ھمت را بھ طرف دستشویی ببرد، او خود بھ طرف دستشویی راه می افتد. وقتی وارد دستشویی
.می شود، در را از پشت قفل می کند. دو مأمور مسلح جلوی در بھ انتظار می ایستند
از داخل دستشویی، صدای شرشر آب و عق زدن ھمت شنیده می شود. مأمورھا بھ حالتی چندش آور قیافھ ھایشان
.را در ھم می کشند
لحظات از پی ھم می گذرد. صدای عق زدن ھمت دیگر شنیده نمی شود. تنھا صدای شرشر آب، سکوت را می
» : شکند. سرلشکر در راھرو قدم می زند و بھ ساعتش نگاه می کند. او کھ حسابی کلافھ شده، بھ مأمورھا می گوید
رفت دست وصورتش را بشوید یا دوش بگیرد ؟ بروید تو ببینید چھ غلطی می کند . »
.یکی ازمأمورھا، دستگیره در را می فشارد، اما در باز نمی شود
! در قفل است قربان
. غلط کرده، قفلش کرده. بگو زود بازش کند تا دستشویی را روی سرش خراب نکرده ایم
مأمورھا ھمت را با داد و فریاد تھدید می کنند، اما صدایی شنیده نمی شود. سرلشکر دستور می دھد در را بشکنند.
مأمورھا ھجوم می آورند، با مشت و لگد بھ در می کوبند و آن را می شکنند. دستشویی خالی است، شیر آب باز
! است و پنجره دستشویی نیز
17/02/ زندگینامھ شھید ھمت 2014
www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1193582525_mohammad_ebrahim_hemat_p1.php/ 14/14 زندگینامھ-شھید-ھمت
سرلشکر وقتی این صحنھ را می بیند، مثل دیوانھ ھا بھ اطرافیانش حملھ می کند. مدیر و ناظم کھ ھنوز بھ جایزه
.فکر می کنند، در زیر مشت و لگد سرلشکر نقش زمین می شوند
و ھمت بھ روایت آوینی
من ھرگز اجازه نمی دھم کھ صدای حاج ھمت در درونم گم شود این سردار خیبر، قلعھ قلب مرا نیز فتح کرده
.است

  • رضا آخرتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی