تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

شیخ محمد خیابانی

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۵۴ ق.ظ

 

 

 

 

 

زمستان1392

 

فهرست مطالب

مقدمه....................................................................................................4

زندگینامه ............................................................................................... 5

تحصیلات..................................................................................................5

مقام اخلاقی.............................................................................................5

زندگی سیاسی.........................................................................................5

خیابانی در مجلس......................................................................................6

نطق خیابانی در مجلس...............................................................................6

استقلال مواضع.........................................................................................6

سخنرانی خیابانی در میتینگ سبزه میدان تهران..............................................6

هجرت......................................................................................................7

مراجعت به تبریز.........................................................................................7

تشکیل حزب دموکرات.................................................................................7

انتشار روزنامه تجدد....................................................................................8

اقدامات خیابانی ........................................................................................8

استقلال حزب دموکرات................................................................................8

موفقیت در انتخابات ....................................................................................9

قرارداد 1907 ایران وانگلیس..........................................................................9

آغاز قیام....................................................................................................9

نخست وزیری مشیر الدوله............................................................................9

تعقیب خیابانی...........................................................................................10

شهادت خیابانی.........................................................................................10

اهداف قیام خیابانی....................................................................................11

علل شکست قیام خیابانی...........................................................................11

مقدمه

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی ایران از دو طرف شمال و جنوب هدف فشار و زورگویی دو قدرت سلطه گر روسیه تزاری و انگلستان قرار داشت و هر روز دایره استقلال کشورمان تنگ تر می شد؛ و در حقیقت ایران در یکی از نشیب های تاریخی خود قرار گرفته بود.گرچه ایران هیچ گاه به طور کامل اشغال نشد و به مستعمره تبدیل نگشت، اما صدماتی که از استعمارگران دید کمتر از صدمات وارده بر مستعمره ها نبود.
در ابتدای قرون بیستم میلادی ایران شاهد قیام ها و نهضت هایی بود که در دوره وابستگی شدید کشور به قدرت های خارجی و تهدید استقلال آن (حتی اگر استقلالی ظاهری بوده باشد) به طور خودجوش در مناطق مستعد کشور به وجود آمدند و در واقع نوعی اعتراض به قدرت های خارجی و دولت مرکزی، که توانایی حفظ منافع مردم و استقلال کشوررا نداشت، بودند. این جنبش ها گرچه از طرف مخالفان و مقامات حکومت مرکزی متهم به تجزیه طلبی شده اند،امادرواقع تلاشی برای اعمال حاکمیت ملی درسطح محدود و درمنطقه جغرا فیا یی قیام بوده اند؛چراکه خوددولت قادربه اعمال حاکمیت مؤثرنبوده است نهضت هایی چون نهضت جنگل و نهضت خیابانی از این نوع بودندو درمرحله بعد هدف نجات تمام ایران را درنظر داشتند، گرچه به این کار موفق نشدند.شیخ محمد خیابانی در دوره ای نهضت خود را در آذربایجان به راه انداخت که عملاً حکومت مرکزی به معنی کامل وجودنداشت و به خصوص بعداز قرارداد 1919 برای دولت مرکزی مشروعیتی نمانده بود.
نهضت خیابانی به سرعت شروع شد و به سرعت نیز توسط مستبدان خاموش گشت و در این مدت کوتاه، رهبران نهضت نتوانستند خواسته ها و اهداف خود را در عمل به مردم کشور، نشان دهند.با وجود این که سال های زیادی از قیام شیخ محمد خیابانی می گذرد اما هنوز در موردانگیزه های آن و اقدامات وکارنامه نهضت بین صاحبنظران اختلاف وجود دارد. عده ای وی را مصلحی بزرگ می دانند که در پی سعادت مردم و کشور بود و به خاطر اشتباهات تاکتیکی ودست کم گرفتن مخالفان دچارشکست شدو نتوانست به آرمانهای خودجامه عمل بپوشا ند. برعکس کسان دیگری او را آدم مرموزی می دانندکه قصد تجزیه کشور و جداساختن آذربایجان را داشت،گرچه صریحاً هدف خود را ابراز نمی کرد.دراین نظرات متفاوت و گاه متناقض،قسمتی از واقعیت وجود دارد اما هیچ کدام تمام واقعیت نیستند.

 

 

 

 

زندگینامه شیخ محمد خیابانی

شهید شیخ محمد خیابانی در سال 1297 ق در خامنه، از توابع شهرستان شبستر، به دنیا آمد.پدر او حاجی عبدالحمید در روسیه به تجارت مشغول بود و  قریب سی سال در شهر پتروفسکی، پایتخت آن روز جمهوری خودمختار مسلمان نشین داغستان، مقیم و مشغول داد و ستد بود. شیخ محمد در اوایل کودکی مقدمات دروس آن دوره را در مکتب خواند و سپس به روسیه سفر کرد و در تجارت خانه پدر مشغول کار شد و پس از آن به تبریز بازگشت.

تحصیلات

شهید خیابانی بعد از مراجعت به تبریز مشغول تحصیل علوم دینی شد. فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن آقا مجتهد انگجی آموخت و در آن دو رشته از بهترین و مبرّزترین  شاگردان حوزه درس  ایشان بود و در اندک زمانی به دلیل برخورداری از هوش فراوان و  کوشش بسیار به مراتب بالای علمی نائل آمد.وی علم هیئت و نجوم و حساب را در نزد مرحوم میرزا عبدالعلی، منجّم معروف، تحصیل کرد و در آن فن نیز گوی سبقت را از هم دوره های خود ربُود و در اندک زمانی توانایی حل مسائل مشکل هیئت را پیدا کرد. او در علم حکمت و کلام و طبیعیات و تاریخ و ادبیات نیز مهارتی در خور ستایش داشت.

مقام اخلاقی

شهید خیابانی علاوه بر مقامات علمی در اخلاق نیز مقام بلندی داشت. پس از وفات مرحوم آقای حاجی سید حسین پیش نماز، پدرزن فقید آن شهید ـ که در مسجد جامع تبریز امامت داشت ـ خیابانی قریب چهار سال، ظهرها در مسجدجامع و شب ها و صبح ها در مسجد کریم خان، امام جماعت بود و بیش از هزار نفر در نماز جماعت به او اقتدا می کردند.

زندگی سیاسی

در سال 1324 ق (1285 ش) حکومت ایران تغییر یافته، اصول حکومت شورایی در ایران برقرار شد. دوره دوم زندگی مرحوم خیابانی شروع شد و او مقدمات دوره فعالیت های سیاسی خود را فراهم کرد. در ایامی که قوای ارتجاع و قشون محمدعلی میرزا پیرامون تبریز را محاصره و آب و آذوقه را به روی اهالی شهر بسته بودند، خیابانی تفنگ بر دوش، در سنگرها و به همراه مجاهدان، به دفاع از عدالت و آزادی می پردازد. او زمانی که از برخی مجاهدان اندک سستی حس می نماید، با بیانات شیرین و نطق های مهیّج، آنها را تشجیع می کند و روح تازه ای در کالبد افسرده آنها می دمد.شیخ محمد خیابانی در عین مجاهدت، عضو مؤثّر انجمن ایالتی بود و بعد از خاتمه سلطنت محمدعلی میرزا به نمایندگی مردم و مجلس شورای ملی، با رأی چشم گیر انتخاب شد.

خیابانی در مجلس

شیخ محمد خیابانی در سال 1288 به جهت برخورداری از سابقه درخشان، به عنوان نماینده مردم تبریز برای مجلس دوّم انتخاب شد. وی بعد از انتخابات به تهران عزیمت نمود و در دفاع از آزادی و حقوق ملت از هیچ کوشش فروگذار نکرد. در طول مدت نمایندگی، استقلال رأی و شیوه خود را حفظ نمود. او در سنگر قانون گذاری خود را وارث خون هزاران شهید انقلاب می دانست و با موضع گیری های آگاهانه و ضدّاستبدادی و ضدّاستعماری، در کنار نمایندگان متعهّدی چون آیت اللّه مدرس به دفاع از مردم ستم دیده ایران پرداخت.

نطق خیابانی در مجلس

در بحث مجلس درباره اولتیماتوم روس ـ که نوعی باج خواهی همسایه شمالی به حساب می آمد ـ خیابانی نطق غرّا و گیرایی ایراد نمود. آن شهید راه عدالت و آزادی، پس از شرح وضعیت حکومت ها در جهان و ذکر حق حاکمیت ملت ها، از دولت می خواهد که به هیچ وجه این اولتیماتوم را نپذیرد و تخلّف آنها را از معاهدات بین المللی گوش زد کند. شهید خیابانی معتقد بود: دولت سزاوار است با کمال احترام بگوید که این تقاضا خلاف معاهدات و خلاف عهدهایی است که در عالم بسته شده است. هیچ کس و هیچ دولتی حق ندارد که اختیار و آزادی و استقلال کسی یا دولتی را از دست آنها بگیرد، مگر این که به همان شیوه کهن دو هزار سال قبل برگردد. قبول این تقاضا رخنه به استقلال ایران است. ممکن نیست این ملت امور کشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار کند.

استقلال مواضع

اغلب عالمان دینی که برای اصلاحات اجتماعی به پا می خیزند، از استقلال موضع برخور دارند. اینان از همان ابتدا با اتکا به قدرت لایزال الهی برای استقرار بخشیدن به دین خدا و نجات جامعه به پا می خیزند و در این کار لحظه ای دچار تردید نمی شوند و در طول مبارزه علی رغم روبه رو شدن با انواع مشکلات، استقلال رأی خود را حفظ می کنند. شیخ محمد خیابانی نیز دارای چنین خصوصیت بارزی بوده است.

سخنرانی خیابانی در میتینگ سبزه میدان تهران

پس از آن که دولت وقت به صلاح دید ناصرالملک نایب السلطنه اولتیماتوم را قبول کرد و

مجلس دوّم را بست، در حقیقت یک کودتا در ایران شروع شد. مرحوم خیابانی در اجتماع اعتراض آمیز مردم در سبزه میدان شرکت کرد و در این مراسم علیه کودتا و حکومت وقت و اولتیماتوم سخنرانی کرد و مواضع خود و آزادی خواهان را بازگو نمود.نیروهای یپرم خان در پی دستور وزیر امورخارجه، برای دستگیری خیابانی و دیگر یارانش به سبزه میدان آمدند، اما اثری از خیابانی نیافتند.پس از این واقعه آقای معتمدالتجار به خیابانی پیشنهاد می کند که آن شب را در منزل او بگذراند. اما شیخ می گوید، وظیفه خود را انجام دادیم و نتیجه هم گرفتیم. دستگیری من برای آنها هنگامی ارزش داشت که مراسم برپا نشده و نطقی ایراد نشده بود. اما اینک ما اسرار را برای مردم فاش کردیم و جامعه را آگاه ساختیم.

هجرت

بعد از ماجرای بسته شدن مجلس و سخنرانی در سبزه میدان، خیابانی برای زیارت مرقد امام هشتم و اقوام خود، همراه خانواده اش به مشهد می رود و سه ماه در آن جا می ماندسپس عازم  باکو و تفلیس می شود و از آن جا از طریق راه  آهن به تبریز باز  می گردد. در این ایام صمدخان شجاع الدوله از طرف روس ها حاکم تبریز شده بود؛در نتیجه وارد شدن به تبریز برای او میسّر نبود. اطرافیان خیابانی به مشاوره پرداختند و قرار شد خانواده خیابانی به تبریز عازم شوند و خود او برای مدتی در پتروفسکی نزدعمو و سایرخویشاوندان خود بماند ولی او راضی به این کار نبود. لذا پس از مدت کوتاهی عازم تبریز شد.

مراجعت به تبریز

در دوره تسلط  صمدخان شجاع الدوله  دست نشانده  روس ها، مرحوم خیابانی به صورت مخفیانه به تبریز آمد و بلافاصله به خانه خود وارد شد. چون صمدخان درپی او بود،خانواده اش او را پنهان کردند و فقط یکی دو نفر از دوستان نزدیکش از آمدن او به تبریز آگاه بودند.شیخ محمد خیابانی یک ماه به صورت مخفی در تبریز ماند و نهایتا رفقای او چنین مصلحت دیدند که ورود او را به صمدخان شجاع الدوله اطلاع دهند. این کار صورت می گیرد و بعد از مذاکره حکمی مبنی بر مصونیت خیابانی صادر می شود. در این حکم شرط مصونیت او اشتغال صرف به امامت جماعت و تجارت ذکر می شود.                                                            مرحوم بادام چی می گوید: مدتی شیخ در تبریز به کار امامت جماعت و تجارت مشغول شد، ولی در خفا ارتباط خود را با یاران و آزادی خواهان برقرار می کرد و آنان در مسائل کشوری مشورت هایی با خیابانی انجام می دادند. کلیه فعالیت ها به صورت مخفی انجام می گرفت تا این که اوضاع به قدری به وخامت گرایید که آتش قیام شعله ور شد.

تشکیل حزب دموکرات

به دنبال وقوع انقلاب اکتبر روسیه و کنار گذاشته شدن صمدخان از حکمرانی آذربایجان، فضای آزادی نسبی در تبریز ایجاد شد.در این فرصت مرحوم خیابانی با همکاری یاران خود حزب دمو- کرات را بنیاد نهاد.این در زمانی بودکه انقلاب بلشویکی درروسیه رخ داده و فعالیت های کمو -نیستی درحال توسعه بود و عواملی نیز در ایران اقدام به فعالیت های هماهنگ با انقلا- بیان شوروی می کردند. اقدام شیخ محمد خیابانی از این جهت نیز حائز اهمیت است؛ چرا که در این ایام اگر تشکیلاتی برای مبارزه به دست روحانیت و متدّینان ایجاد نمی شد، بر اثر شدت فشار استبداد، عملاً فعالیت های کمونیستی تقویت می شد.اقدامات خیابانی چنان پیش رفت که عوامل روسیه برای استفاده از فرصت پیش آمده، خود را حامی حرکت شیخ نشان دادند و عملاً موضع انفعالی گرفتند.

انتشار روزنامه تجدّد

موج تبلیغات رنگارنگ که ازسوی ایادی استعمار و استبداد صورت می گرفت،خیابانی و یارانش را واداشت تا برای بیان مواضع خود و نیز مشکلات مردم،دست به انتشار روزنامه  بزنند. سهم این روزنامه در پیشبرد قیام مرحوم خیابانی  به حدّی است که می توان گفت بدون وجود آن، حتی قدم های اوّلیه را نیزنمی توانست بردارد.اقدامات خیابانی و دوستانش برای نجات کشور در این نشریه درج می شد و خیانت های حکام جور نیز به اطلاع مردم می رسید و همین امر مردم را بیش از پیش به صحنه مبارزه می کشاند.

اقدامات خیابانی

بعد از تشکیل حزب دموکرات و انتشار روزنامه تجدد، خیابانی در اندک مدتی شعبات حزب را در تمام نقاط آذربایجان دایر کرد و اصلاحات سیاسی را آغاز نمود. سپس تشکیلات ژاندارمری آذربایجان را با قریب پانصد نفر ژاندارم راه انداخت. فعالیت دموکرات ها منجر به سقوط وثوق الدوله شد ولی قیام تداوم یافت و خواسته ها و اصلاحات طی تلگراف های متعددّی به گوش مسئولان مملکتی رسانده می شد.

استقلال حزب دموکرات

خیابانی با شناخت کامل از حرکت های داخلی و خارجی، مراقب تمامی جوانب قیام بود. عثمانی ها مدت های طولانی خواب انضمام آذربایجان به اراضی خود را می دیدند و از طرفی روسیه با حرکت های سلطه جویانه سعی در خفه نمودن حرکت های مستقل داشت. لذا وقتی عثمانی ها به بهانه سرکوب شورش آشوری ها به ایران وارد شدند، دموکرات ها به مخالفت برخاستند و این منجر به دستگیری خیابانی و یارانش شد که بعد از تخیله خاک ایران آزاد شدند.

موفقیت در انتخابات

بعد از عزل مکرم الملک و گسترش فعالیت دموکرات ها و ایجاد آزادی نسبی، انتخابات دوره چهارم مجلس برگزار شد. فعالیت اعضای حزب دموکرات و فداکاری آنها باعث شد شش نفر از آنها، از جمله مرحوم خیابانی، با اکثر آرا به مجلس راه یابند.

قرارداد 1907 ایران و انگلیس

وقتی وثوق الدوله اقدام به عقد قرارداد 1907 با انگلیسی ها نمود، روزنامه تجدّد ـ که مدیر مسئول آن شیخ محمدخیابانی بود ـ طی مقالاتی، بی اعتبار بودن آن را گوش زدنمود و نوشت: مادامی که این قرارداد از تصویب مجلس نگذشته، آن را بیش از یک ورق پاره چیز علی حده نمی دانیم و ترتیب اثری به آن نمی دهیم.                                                        نمایندگان آذربایجان تحت قیادت رهبر مقتدر خویش، مرحوم خیابانی، با حضور فعال در مجلس با این قرارداد به مخالفت برخاستند. وثوق الدوله برای خنثی کردن اقدامات دموکرات ها دست به حرکت هایی زد تا بتواند قرارداد را از تصویب مجلس بگذراند. او سعی در محدود کردن فعالیت دموکرات ها نمود. اقدامات وثوق الدوله موجب تشدید فعالیت خیابانی شد و حزب دموکرات کنترل تبریز را به دست گرفت.

آغاز قیام

با آغاز قیام شیخ محمدخیابانی در فروردین 1299، دو روزِ تمام نیروهای انقلابی شهر و ادارات دولتی تبریز را تصرّف کردند. شش ماه با کمال متانت مقاصد مورد نظر انقلابیون پی گیری شد و با هرگونه هرج و مرج و فتنه جویی برخورد می شد. مرحوم بادام چی معتقد است: به شهادت اشخاص بی طرف از تجار و کسبه و اعیان، اگر قیام انقلابیون تبریز نبود و یا آن که این نهضت دردست کس دیگری بود،حتما مملکت به طرف هرج و مرج می رفت.تنها فداکاری حزب دموکرات و درایت و کفایت و تدبیر شهیدخیابانی بود که جلو این سیل بلا گرفته شد و مملکت از بدبختی غیر قابل تحمل نجات و استقلال ایران و اموال و اعراض اهالی از تعدّی و تجاوز اشرار حفظ شد.

نخست وزیری مشیرالدوله

در پی قیام پیروزمندانه مردم تبریز به رهبری شیخ محمّد خیابانی، که در نتیجه کارهای

نامناسب وثوق الدوله تشدید شده بود، امکان ادامه کار برای وثوق الدوله از بین رفت. پس از عزل او مشیرالدوله به نخست وزیری انتخاب شد. مشیرالدوله برای مقابله با قیام تبریز مهدی قلی خان هدایت  معروف به مخبرالسلطنه را به سِمَت والی  آذربایجان برگزید  و او را مأمورِ براندازی قیام تبریز کرد. مخبر السلطنة از طریق صحبت با  دوستان خیابانی او را تشویق به پایان بخشیدن به قیام کرد، ولی مرحوم خیابانی به او اعتنایی نکرد. مخبرالسلطنه چون از راه تزویر و فریب و مذاکره نتوانست خیابانی را از ادامه مبارزه منصرف کند، با رئیس قزاق خانه تبریز ـ که کلنل روسی بود ـ دست به دست هم داد و نقشه حمله به نیروهای خیابانی را طراحی کرد سرانجام در بامداد 21 شهریور 1299 که بیشتر نیروهای مرحوم خیابانی برای سرکوبی اشرار محلی به اطراف تبریز رفته بودند، به مقرّ حکومت خیابانی حمله کرد و پس از کشتن و خلع سلاح کردن نیروهای باقیمانده خیابانی مرکز آزادی خواهان را به تصرّف درآورد.

تعقیب خیابانی

پس ازتصرّف مقرّحکومت مجاهدان تبریزبه دست قزاق های کلنل روسی و نیروهای حکومتی، مخبرالسلطنه به تعقیب شیخ محمدخیابانی پرداخت. وقتی قزاق ها به خانه خیابانی حمله کردند،او قبل از این که آنها به او دست بیابنداز راه پشت بام خود را به خانه شیخ حسن علی میانجی رساند. شیخ حسن علی به خیابانی اصرار کرد که از مخبرالسلطنه برای او تأمین بگیرد. امّا رهبر شجاع قیام تبریز گفت: شما شخصیّت بزرگی هستید. او کوچک تر از آن است که شما نزد او بروید. اصرار شیخ حسن علی به جایی نمی رسد و آخرین سخنی که شیخ محمّد خیابانی در پاسخ به اصرارهای او گفت این بود که «من کشته شدن را به تسلیم شدن در برابر مخبرالسلطنه ترجیح می دهم. من پیش دشمن زانو بر زمین نمی زنم. من فرزند انقلابم». شیخ حسن علی با شنیدن این حرف ها و این همه شهامت و استقامت شیخ را تحسین کرد.

شهادت شیخ محمد خیابانی

وقتی شیخ محمّد خیابانی پس از سقوط مقرّ حکومتی مجاهدان حاضر به تسلیم نشد، در ظهر 22 شهریور 1299، قزاق ها به مخفی گاه او پی بردند. آنها به آن جا حمله کردند و به او قول دادند در صورت عدم تیراندازی به او شلیک نخواهند کرد. شیخ در محلی مخفی شده بود که کاملاً به قزاق ها مسلّط بود، ولی به اعتبار قولی که به او داده شده بود از تیراندازی به سوی آنها خودداری کرد. امّا سردسته قزاق به محض روبرو شدن با خیابانی به صورت بسیار ناجوان مردانه او را به رگبار بست و او را در دم به شهادت رساند. آن گاه جنازه او را به مقرّ فرمانروایی مخبرالسلطنه حمل کردند و سپس بدون هیچ گونه تشریفات، در گورستان امام زاده سیدحمزه دفن کردند.

اهداف قیام شیخ محمد خیابانی

از بررسی سخنان رهبر قیام تبریز و موضع گیری های او چنین برمی آید که قیام مجاهدان تبریز به منظور تحقق بخشیدن به اموری از این دست بود:                                            1-قطع دست اجانب از سلطه پیدا کردن بر کشور و منابع آن؛                                        2-از بین بردن استبداد و احیا و اجرای قانون مشروطیت؛                                                3-سروسامان دادن به اوضاع آشفته کشور و حفظ استقلال همه جانبه ایران؛                   4-همکاری با نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان در راه اصلاح اوضاع کشور و بیدار کردن مردم.

علل شکست قیام خیابانی

 

قیام شیخ محمد خیابانی چون بسیاری از نهضت های دوره معاصر ایران با شکست روبر شد و با مرگ رهبر قیام روبه خاموشی نهاد؛ گرچه اثرات آن بر جای ماند و در حوادث بعدی تاریخ ایران نقش خود را ایفا کرد. علل شکست نهضت خیابانی چه بود و چه شد که خیابانی علی رغم تمام آینده نگری و تیزهوشی ای که بنا به گفته کسروی داشت نتوانست بر موانع غلبه کند و ازشکست نهضتش جلوگیری نماید؟ مطمئناً درعدم موفقیت نهضت خیابانی نه یک علت واحد بلکه مجموعه ای از عوامل مؤثر بوده اند.
احمد کسروی علت شکست خیابانی را تک روی و نداشتن برنامه مشخص می داند و در این باره می نویسد:«خیابانی این کاررا تنها با دست خودمیخواست و کسی را با خود به همبازی نمی پذیرفت... یک راه روشنی در اندیشه نمی داشت و همچنین می دانست چون نیرومند گردد و  رشته را به دست  آورد هر نیکی را که بخواهد در توده پدید خواهد آورد.» همچنین کسروی به بی اعتنایی خیابانی به موازین نظامنامه ای و اصول رهبری جمعی اشاره می کند و خیابانی را متهم می کند بسیاری از اموری را که دلخواه شخص خودش بود به نام کمیته ایالتی حزب دمکرات انجام می داد و در نتیجه موفقیت های اولین دچار غرور شده و به درشت خویی با یاران رو آورده بود وی همچنین کوتاهی خیابانی در جلب توده های مردم را از علل شکست وی دانسته است. به نظر وی خیابانی به خاطر پیشرفت آسان کارش دچار این توهم شده بود که نیازی به حمایت مردم نیست. وی عدم فهم توده های بی سواد از برنامه و سخنان خیابانی را نیز از عوامل دیگر شکست می داند. به اعتقاد او مردم بی سواد، توانایی درک سخنان وی را که مملو از مفاهیمی چون دمکراسی، حقوق اجتماعی و پارلمانی و آزادی بود، نداشتند و اغلب آنها برای مردم عادی گنگ و نامفهوم بود. کسروی که در علت یابی شکست نهضت خیابانی بیشتر به ویژگی های شخصی وی نظر دارد و اخلاق و شخصیت شیخ را در این باره مؤثر می داند، ‌خیابانی را مردی درس خوانده، سیاست دان و اهل محاسبه و موقع شناس و آداب دان می داند که دارای جذابیت و نفوذ طبیعی در بین هوادارانش بود. اما در عین حال وی را فردی یک دنده، خودرأی و مغرور معرفی می کند که در کارهایش با دیگران مشورت ننموده، موازین حزبی و نظامنامه ای را رعایت نمی کند. گرچه مشخصات شخصی و اخلاقی خیابانی در شکست نهضت تأثیر زیادی داشته است، اما بدون شک مستقیم ترین و اصلی ترین دلیل شکست وی نداشتن نیروی نظامی قوی و قابل اتکا بوده است. اشتباه دیگر وی این بود که نیروهای نظامی وابسته به مرکز و از جمله قزاق هایی را که در تبریز و آذربایجان بودند نادیده گرفت و با دست کم گرفتن توانایی نظامی آنها اقدامی برای خنثی نمودن خطر احتمالی آنها انجام نداد، بلکه بدتر با خارج نمودن آنها از شهر و متمرکزکردنشان درقزاقخانه خارج ازشهربه آنها امکان عملیات و طرح کودتا را نیز دادخیابانی
فکر می کرد  از راه  اخلاقی و با تکیه بر اصول دمکراتیک می توان در ایران کارها را پیش برد. بنابراین به عوض مسلح کردن مردم و ایجاد یک قدرت نظامی بازدارنده، همه روزه برای بیداری مردم و تکامل فکری آنها سخنرانی می کرد. خلاصه وی می خواست قیام خود را با اعلامیه، بیان نامه، سخنرانی و روزنامه پیش ببرد و دست به اسلحه نبرد و در این کار افراط می کرد.
از علل دیگر می توان به دو دستگی و اختلافی اشاره کرد که در داخل حزب دمکرات آذربایجان وجود داشت و باعث می شد خیابانی از وجود بسیاری از افراد توانا و کاردان محروم باشد و در عوض آدم های متملق و چاپلوس  فرصت نزدیکی به  وی را بیابند. چنانکه بعداً دیده شد این افراد سست  عنصر به راحتی با مخبر السلطنه کنار  آمدند و شیخ را تنها  گذاشتند. در واقع مخبرالسلطنه با شناختی که از اطرافیان خیابانی داشت به آن راحتی دست به اقدام زد چرا که می دانست بسیاری از آزادیخواهان از خیابانی آزرده هستند و جز گروهی چاپلوس در دور و بر وی نیستند.
یکی از مشکلات  نهضت  خیابانی ضعف  ایدئولوژی  حاکم بر آن بود. هر نهضت و قیامی به منبعی فکری و ایدئولوژیک برای بسیح و جلب توده های مردم نیازمند است. اگر رهبر نهضت نتواند پیروان خود را تغذیه عقیدتی کند، تشکیلاتش بسیار آسیب پذیر خواهد بود و به دنبال کوچک ترین تهاجم  فکری و فرهنگی از هم خواهد پاشید. خیابانی به طور  روشن و  آشکار اهداف نهضت خود را بیان نمی کرد و بیشتر در لفافه و پرده سخن می گفت و با عبارات کلی به طرح  اهداف  قیام خود می پرداخت، در حالی که  یکی از  مشخصه های بارز  رهبری بیان صریح و روشن اهداف به زبان ساده و قابل فهم همه می باشد. کسروی می گوید هر وقت از مرام و اهداف وی و حزبش سئوالی می شد جواب می داد: «هنوز هنگام آن نرسیده که مرام خود را آشکار سازیم و آنچه در دل داریم بگوییم.» مخبرالسلطنه نیز در کتاب خاطرات و خطرات خویش به  این مسئله  اشاره  می کند: هر چه از مقصد  پرسیدم  گفتند مرامی عالی در نظر داریم و گفتنی نیست.»
همچنین نهضت در برقراری ارتباط با دیگر نهضت های آن دوره موفق نبود، گرچه خیابانی شخصی به نام «حاجی آخوند» را به عنوان نماینده ویژه به جنگل پیش میرزا کوچک خان فرستاد و به وی پیشنهاد اتحاد و همکاری داد اما به دلیل بیماری و مرگ حاجی آخوند در راه بازگشت، جواب میرزا به خیابانی نرسید و با گرفتاری ای که هر دو نهضت در آن دوره با آن دست به گریبان بودند، امکان برقراری ارتباط دیگری میسر نشد. از علل دیگر می توان به ضعف تبلیغاتی نهضت اشاره نمود. در واقع فعالیت تبلیغاتی نهضت محدود به بیانات خود خیابانی و محتویات روزنامه تجدد بود که آن هم اغلب سخنرانی های خیابانی را چاپ می کرد. این ضعف به رهبران نهضت امکان بسیج به موقع مردم در راستای اهداف قیام را نداد.
همچنین تغییر نام آذربایجان به آزادستان از اشتباهات خیابانی بود. این امر نه تنها وی را از اتهام تجزیه طلبی مبرا ننمود، برعکس، مخالفان آن را به عنوان مصداق تجزیه خواهی خیابانی و یارانش معرفی کردند. تقلید از شیوه کشورداری اروپائیان و عدم توجه به شرایط متفاوت جامعه ایران نیز علت دیگری بود.
غفلت رهبران قیام و عدم توجه به فعالیت های مخالفان باعث شده بود هنگامی که قزاق ها به فرمان مخبرالسلطنه در حال طرح یورش به پایگاه های نهضت و نصب توپ های خود بودند، خیابانی و دیگر رهبران نهضت با آسودگی به کارهای روزمره خود مشغول باشند و بعد از شروع عملیات دشمن نیز، دستپاچگی و بی تصمیمی رهبران قیام به مخالفان فرصت پیش بردن برنامه هایشان را داد. چنان که در بامداد حمله قزاق ها تنها مقاومت کوتاهی صورت گرفت و در عرض یک ساعت و نیم شهر به دست آنها افتاد و کل تلفات بیش از 5 نفر نبود. روز بعد نیز خود خیابانی به قتل رسید و به این ترتیب قیام خاموش شد.
قیام شیخ محمدخیابانی تنها شش ماه طول کشید و نهضت وی فرصت کامل کردن برنامه های خود را نیافت و به همان سرعتی که برپا شده بود به همان سرعت نیز فروپاشید. در اینکه خیابانی اهداف بلندی داشت و در پی حل مشکلات جامعه و مردم ایران بود شکی نیست، ‌منتها مسئله این است که وی راه های رسیدن به اهداف خود را به درستی انتخاب نکرده بود و دچار اشتباهات مهلکی شد که به بهای شکست نهضتش و جان خودش تمام شد.از سوی دیگر تحولات ملی و بین المللی آن دوره با  ادامه نهضت موافق  نبود و به خصوص  بعد  از به قدرت رسیدن مشیرالدوله و کنار رفتن وثوق الدوله، عاقد قرار داد منفور 1919، از نظر بسیاری از آزادیخواهان و حامیان قبلی نهضت، به خصوص در تهران،‌ دیگر دلیلی برای ادامه مخالفت با دولت مرکزی و در نتیجه ادامه قیام وجود نداشت. در سطح بین المللی نیز با توجه به وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه و خطر شیوع آن به کشورهای جنوبی آن، انگلستان و دیگر قدرت های بزرگ طالب حکومت مرکزی قوی در ایران بودند تا بتواند با تهدید کمونیسم مقابله کند و از گسترش آن به ایران  جلوگیری نماید. در این راستاست که  کودتای 3 اسفند 1299 صورت می گیرد و نهضت های منطقه ای یکی بعد از دیگری به شکست کشیده می شوند.           

درباره علل عدم پیروزی نهضت مجاهدان تبریز به اموری اشاره شده است که ازجمله آنها:     1-خیانت عوامل بیگانه.                                                                                                 2-کم بودن نیروهای مقاومت.                                                                                        3-اعتماد بیش از حدّ به افراد به ظاهر حزب.                                                                      4-عدم همکاری هم پیمانان خیابانی.                                                                              5-استقلال رأی خیابانی در حفظ مواضع اصیل انقلابی و حاضر نشدن به همکاری با روس و انگلیس.

سخنانی کوتاه از شیخ محمّد خیابانی:                                                                  ملّتی که از مرگ نمی ترسد هرگز نمی میرد.                                                         اوّلین لازمه شرافت هر ملّت استقلال است.                                                         حافظ و نگهبان استقلال هر ملّتی شجاعت و قهرمانی اوست.                                  انتظام و انضباط شرط عمده موفقیّت است.                                                          اعتماد به نفس شرط عمده موفقیّت است.                                                        شجاعت مادّی بی شجاعت معنوی کامل نیست.                                                      ترسْ عامل عمده اسارت ملّت هاست.                                                                     در راه زندگی شرافتمندانه باید از جان و مال گذشت.                                                  استقلال ملّت ها را فقط فضایل و اخلاق عالی می تواند محفوظ دارد.

  • رضا آخرتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی