تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

تاریخ و جغرافیای ایران و جهان

معرفی تاریخ و جغرافیای ایران و جهان همراه با مستندات

نادر شاه

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ق.ظ

نام                                                                             تحقیق:نادر شاه افشار           

 

نادر شاه افشار:

نادر شاه افشار از ایل افشار بود و از مشهورترین پادشاهان ایران بعد از اسلام می باشد ، ابتدا نادر قلی یا ندرقلی نامیده می شد موقعی که افغانها و روس ها و عثمانی ها از اطراف بایران دست انداخته بودند و مملکت در نهایت هرج و مرج بود یک عده سوار با خود همراه کرد و به طهماسب صفوی که کین پدر برخواسته بود همراه شد فتنه های داخلی را خواباند افغانها را هم بیرون ریخت ، شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت ترکان عثمانی کردستانات ایران را اشغال کرده بودند . در آن جنگ هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران بدلیل عدم وجود سلاحهای مدرن به کشتن داد . نادر با سپاهی اندک و خسته از کارزار از مشرق به سوی مغرب ایران تاخت و تا قلب کشور عثمانی پیش رفت و سرزمینهای ایرانی را  به خاک ایران برگرداند و از آنجا به قفقاز تحت اشغال روس ها رفت که با کمال تعجب دید روسها خود پیش از روبرو شدن با او پا به فرار گذاشته اند در مسیر بر گشت در سال 1148 در دشت مغان در مجلس ریش سفیدان ایران از فرماندهی ارتش استعفا نمود و دلیلش اعمال پس پرده خاندان صفوی بود . خود عازم مشهد شد در نزدیکی زنجان سوارانی نزدش آمدند و خبر آوردند که مجلس به لیاقت شما ایمان دارد و در این شراط بهتر است نادر همچنان ارتش دار ایران باقی بماند . سپس کمر بند پادشاهی ایران را در سن 48 سالگی بر کمرش بستند . او  سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان که جزو غارتگران بودند (حدودا 800 نفر ) و در قتل عام مردم ایران نقش اساسیداشتند را به ایران تحویل دهد که در پی عدم تحویل آنها سپاه ایران از رود سند گذشتند و هندوستان را تسخیر نمود ند 800 متجاوز افغان را در بازار دهلی به دار زدند و بازگشتند . نادر شاه با مردانگی و دلاوری حکومت محمد گورکانی را به هندی ها بخشید و گفت ما متجاوز نیستیم اما از حق مردم خویش نیز نخواهیم گذشت محمد گورکانی بخاطر این همه جوانمردی نادر از او خواست هدیه ای از او بخواهد و نادر قبول نکرد و در پی اسرار او گفت جوانان ایران به کتاب نیازمندند سالها حضور اجنبی تاریخ مکتوب ما را منهدم نموده است  محمد گورکانی متعجب شد او علاوه بر کتابها جواهرات بسیاری به نادر هدیه نمود که بسیاری از آن جواهرات اکنون پشتوانه پول ملی ایران در بانک مرکزی  است . نادر شاه بزرگ 12 سال سطنت نمود و ایران را باردگیر سرافراز در جهان سربلند و مقتدر نشان داد ولی متاسفانه در سال 1160 بوسیله عده ای از ترکانخائن  کشته شد . نکته قابل ذکر آنست که  او از 15 سالگی تا 25 سالگی بهمراه مادرش در بردگی ازبکان گرفتار بود و با مرگ مادرش از اردوگاه ازبکان گریخت و پس از آن با جوانان آزادیخواهی همپیمان شد. نادر مردی خستگی ناپذیر , دلاور , میهن دوست , مبارز , ضد استعمار و بزرگ منش بود . آرامگاه وی در مشهد است و با همت رضا شاه بزرگ ساخته شد . در همین مکان آرامگاه بزرگ مردی دیگر کنل محمد تقی خان پسیان نیز است . دلاور بزرگ ایران از آذربایجان . در ساخت این بنای سترگ و  جاوید استادان و فرهیختگانی همچون : استاد ابوالحسن صدیق ( طراح تندیس سنگی نادر ) حسین علاء , سید حسن تقی زاده , ابراهیم حکیمی , علی هیبت , علی اصغر حکمت , سپهبد امان الله جهانبانی , دکتر عیسی صدیق , سپهبد فرج الله آق اولی , سرلگشر محمد حسین فیروز , دکتر رضا زاده شفق , دکتر محمود مهران , اللهیار صالح , دکتر غلامحسین صدیقی , مهندس محسن فروغی , سید محمد تقی مصطفوی , در کل وزارت جنگ , وزارات دارائی , وزارت فرهنگ , کمکهای مردمی و دولت شاهنشاهی از مهم ترین عوامل ساخت این مجوعه سترگ و به یاد ماندنی است . در زیر نقشه ایران در زمان نادر شاه افشار نشان داده شده است ( اصل نقشه در موزه نادرشاه موجود است ) . بزرگ مردی که کشور ایران را دگر بار به صورت متحد و بزرگ گردآوری کرد . نادر اقوام ایرانی را متحد و منسجم در زیر پرچم ایران درآورد و باردگیر ایران قدرتمندترین کشور آسیا گشت . شهرهای ایرانی در دوره نادر به شرح زیر بودند : جمهوری آران یا آذربایجان , ترکمنستان , افغانستان , بلوچستان ( پاکستان ) , گرجستان , داغستان , ارمنستان , بحرین , قطر , کشمیر و . . .

در اینجا گزیده ای از سخنان نادر شاه افشار پادشاه ایران زمین را تقدیم می کنیم :

نادر شاه افشار : باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم . من همیشه به دنبال نوری بودم , نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار بیگانگان قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق وجودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود  که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ .

نادر به سفیر روسیه دستور داد که شهرهای دربند , باکو , شروان , اران , ایروان , رشت , گیلان و همه مناطق قفقاز را که پطر کبیر به تصرف خود در آورده است و همچنین تاتارهای کوهستانی داغستان را که به زیر سلطه خود در آورده بود را به ایران بازگردانند . نادر با غرور تمام اظهار داشت اگر روسها از مرزهای ما عقب نشینی نکنند خود جارویی به دست میگیرد و همه آنها را از آن مناطق بیرون خواهد ریخت.

نادر شاه افشار : میدان جنگ می تواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند .

نادرشاه در هنگام اقامت خود در قزوین سوگند یاد کرد که بر طبق قوانین گذشتگان سلطنت کند و ایرانیان را از تجاوزات دشمنان محفوظ دارد .

نادر شاه افشار : سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام .

نادر شاه افشار : تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری  ابدی برای  کشورم کسب کنم.

نادر شاه افشار : از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت . جوانی که از آرمانهای بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است.

نادر در مراسمهای مذهبی مردم اینگونه سخن میگفت : ای مردم چرا به جای یاری خواستن از امام علی از خداوند یاری نمی گیرید

نادر شاه افشار : اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادر هم به جای نخواهد رسید .

نادر شاه افشار : خردمندان و دانشمندان  سرزمینم ، آزادی اراضی کشور با سپاه من و تربیت نسلهای آینده با شما ، اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود .

در جنگهای نادر شاه افشار با امپراتوری عثمانی , ترکان به محض آنکه با سپاه نادر وارد نبرد می شدند شجاعت و دلیری خود را از دست می دادند

نادر شاه افشار : وقتی پا در رکاب اسب می نهی , بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادیشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند . پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند . آنان خواهند آموخت آزادیشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند .

نادر تصمیمی اتخاذ کرد که از این پس ایرانیان آزاد خواهند بود بودن مانع به زیارت مکه معظمه بروند و از سایر اماکن مذهبی در کشورهای عربی بازدید کنند و هیچ مالیات و گمرکی پرداخت نکنند .

نادر شاه افشار : هر سربازی  که بر زمین می افتد و روح اش به آسمان پر می کشد نادر می میرد و به گور سیاه می رود نادر به آسمان نمی رود نادر آسمان را برای سربازانش می خواهد و خود بدبختی و سیاهی را ، او همه این فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان می خرد پیشرفت و اقتدار ایران  تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر می آورد و مرا بی مهابا به قلب سپاه دشمن می راند

نادر به آیندگان چنین سفارش کرد : در مورد انتخاب بزرگان کشور دقت کنید و کسانی را که نیرنگ کار , جاه طلب و خودخواه هستند به حضورتان راه ندهید .

نادر شاه افشار : شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده است .

نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .

نادر پس از پس گیری بلوچستان پاکستان و افغانستان و سمرقند و بخارا و خوارزم در ازبکستان و ترکمنستان امروزی به مقامات ترکان عثمانی نامه نوشت و درخواست شهرهای به تصرف در آمده ایرانیان را کرد و اصرار ورزید ایران بایستی به مرزهای صفویه باز گردد .

نادر شاه افشار : کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است .

نادر علمای دینی را در قزوین گردهم آورد و در مورد سهم اوقاف که مردم به آنان پرداخت میکنند چنین گفت : این مبالغ که شما از مردم دریافت میکنید صرف چه می شود ؟ علما پاسخ دادند صرف مسجد سازی و مدرسه سازی و هزینه زندگی علما . نادر گفت : مسلم است که شما در انجام وظایف خود قصور کرده اید و خداوند از کار شما راضی نیست . نزدیک پنجاه سال مملکت ما در فقر و انحطاط بود تا آنکه در نهایت سربازان نادر با جانبازی ها و فداکاری های خود در راه دفاع از ایران و افتخار این سرزمین کوشش کردند و توانستند اوضاع کشور را به حال اول بازگردانند . این سربازان علمایی هستند که باید هزینه اوقات به آنان داده شود و آنها شایسته قدردانی هستند .

نادر شاه افشار : هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ  کشور و امنیت آن است .

نادر از دید ظاهر و اندام چنین بود : مویش سیاه , چشمانش درشت و نافذ , پیشانیش بلند , صورتش گندمگون , بدنش نیرومند و قدش در حدود شش پا , شانه هایش جلو آمده بود و صورتش هنگامیکه وی لب به سخن می گشود هیبتی خاص داشت . صدای او چنان قوی و طنین افکن بود که از مسافتهای دور شنیده می شد . تاثیر همین صدای قویش در نبردها بسیار زیاد بود . قوه حافظه او و همچنین وقوف او به احوال و اخلاق ملت ایران شگفت انگیز بود . وی نام بسیاری از سرداران را به خوبی به حافظه داشت و در جنگها نام کوچک افراد را به خوبی صدا میکرد . غذای نادر بسیار ساده بود . اغلب به مقداری نخود برشته که مانند رعیای ایرانی در جیب داشتند اکتفا میکرد . لباسش معمولی بود و اینگونه دیده می شد که وی به اندیشه و تفکر بیشتر از ظاهر و تجمل اهمیت میداد . نادر از نعمت سلامت برخوردار بود و به سختی کشیدن در زندگی عادت داشت و به ندرت کسی دیده شده بود بیشتر از وی کار کند . از این روی جسور و بی باک شده بود . در جنگها خود همیشه جلوتر از سپاه و سربازان عادی حرکت میکرد تا به سپاه خود نیرو دهد . قوه تصمیم گیری وی به حدی زیاد بود که هیچ شخصی به این سرعت قادر به اتخاذ تصمیم و اجرای آن نبود .

نادر شاه افشار : لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم .

نادر شاه افشار : برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .

نادر در روی سکه هایش چنین حک کرده بود :

سکه بر زر کرد نام سلطنت را در جهان                         نادر ایران زمین و خسرو گیتی ستان

و بر مهر سلطنتیش چنین :

نگین دولت و دین رفته بود چون از جا                           به نام نادر ایران قرار داد خدا

نادر شاه افشار : گاهی سکوتم ، دشمن را فرسنگها از مرزهای خودش نیز به عقب می نشاند .

نامه نادر به والی عراق : پاشای بغداد بداند که زیارت عتبات عالیات در عراق حق مسلم ماست و ما استرداد اسیران ایرانی را که در جنگ به اسارت شما در آمده اند را خواهانیم . از آنجا که خون هم میهنان ما هنوز خشک نشده است باید از شما انتقام بگیریم و از خون اتباع شما به همان اندازه که خون ایرانیان را ریخته اید بریزیم . از این جهت این نامه را ارسال میکنیم تا بدانید که ما ناگهانی و غیر انسانی به شما حمله نخواهیم کرد .

نادر شاه افشار :کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده  و ندای از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم.

دیدگاه طهماسبقلی خان درباره نادر : من اینگونه میپندارم که نادردر نتیجه غلبه بر ترکان عثمانی در اندیشه این است که روزی دو کشور ایران و ترکیه عثمانی را به صورت مملکتی واحد در آورد.

جنگ مورچه: خورت نبرد نادرشاه با اشرف افغان

در فاصله 45 کیلومترى اصفهان قصبه‏ اى وجود دارد که آن‏را مورچه‏ خوار یا مورچه‏ خورت مى‏نامند. علت نامگذارى آن به این اسم مشخص نیست و در کتابهاى تاریخ و سیاحتنامه‏ ها به هر دو نام خوانده شده است. از جمله حوادث مشهور در این قصبه نبرد بزرگ نادرشاه افشار با اشرف افغان بود. در این جنگ پایتخت آن زمان ایران یعنى اصفهان گشوده شد و حکومت افاغنه بر ایران پایان یافت. اهمیت نبرد بیشتر از آن جهت بود که اشرف افغان با توجه به نحوه جنگیدن نادر و سپاهیانش و تجاربى که در دو پیکار گذشته [مهماندوست دامغان و سردره خوار ]بدست آورده بود در مورچه‏ خورت آرایش جنگى آنها را تقلید و بکار بسته بود، از طرفى عثمانی ها در این اردوگاه به او یارى رسانده و درصدد بودند که نگذارند دست نشانده آنها مغلوب گردد. در اطراف قریه مورچه‏ خورت تپه‏ هاى مرتفعى وجود داشت و اشرف براى جلوگیرى از قواى نادرى تصمیم گرفت از استحکامات طبیعى این تپه ‏ها بهره گیرد و سپاهیان و توپخانه خود را در اینجا مستقر سازد، او قصد داشت در این جنگ جنبه تدافعى پیش گیرد و با استتار توپخانه و سواره نظام، در زمان مقتضى ضربه کارى را به سپاهیان نادر وارد سازد. وقتى قواى نادر به مورچه‏ خورت نزدیک شد در فاصله نسبتاً دورى از دشمن اردو زد و بوسیله جاسوسان و تنى چند از اسراى دشمن از تدارک مفصل نیروى نظامى اشرف افغان آگاه گردید. سردار دلاور افشار نقشه جنگى تازه‏اى طرح کرد و بر آن شد بدون برخورد با قواى دشمن از قسمتى از تپه ‏ها که فاقد مدافع است قواى خود را عبور داده و به اصفهان بتازد این امر موجب مى‏شد که اشرف براى جلوگیرى از تصرف اصفهان از نقشه تدافعى خود چشم پوشیده و به حمله دست بزند در نتیجه طرفین همانند جنگ هاى گذشته درگیر مى‏شدند و با روحیه خوبى که قواى نادرى داشتند شکست در اردوى اشرف مى‏افتاد و ضمناً محل اختفاء توپخانه دشمن نیز افشا مى‏گردید.


جنگ مورچه خورت نبرد نادرشاه با اشرف افغان:

در فاصله 45 کیلومترى اصفهان قصبه‏ اى وجود دارد که آن‏را مورچه‏ خوار یا مورچه‏ خورت مى‏نامند. علت نامگذارى آن به این اسم مشخص نیست و در کتابهاى تاریخ و سیاحتنامه‏ ها به هر دو نام خوانده شده است. از جمله حوادث مشهور در این قصبه نبرد بزرگ نادرشاه افشار با اشرف افغان بود. در این جنگ پایتخت آن زمان ایران یعنى اصفهان گشوده شد و حکومت افاغنه بر ایران پایان یافت. اهمیت نبرد بیشتر از آن جهت بود که اشرف افغان با توجه به نحوه جنگیدن نادر و سپاهیانش و تجاربى که در دو پیکار گذشته [مهماندوست دامغان و سردره خوار ]بدست آورده بود در مورچه‏ خورت آرایش جنگى آنها را تقلید و بکار بسته بود، از طرفى عثمانی ها در این اردوگاه به او یارى رسانده و درصدد بودند که نگذارند دست نشانده آنها مغلوب گردد. در اطراف قریه مورچه‏ خورت تپه‏ هاى مرتفعى وجود داشت و اشرف براى جلوگیرى از قواى نادرى تصمیم گرفت از استحکامات طبیعى این تپه ‏ها بهره گیرد و سپاهیان و توپخانه خود را در اینجا مستقر سازد، او قصد داشت در این جنگ جنبه تدافعى پیش گیرد و با استتار توپخانه و سواره نظام، در زمان مقتضى ضربه کارى را به سپاهیان نادر وارد سازد. وقتى قواى نادر به مورچه‏ خورت نزدیک شد در فاصله نسبتاً دورى از دشمن اردو زد و بوسیله جاسوسان و تنى چند از اسراى دشمن از تدارک مفصل نیروى نظامى اشرف افغان آگاه گردید. سردار دلاور افشار نقشه جنگى تازه‏اى طرح کرد و بر آن شد بدون برخورد با قواى دشمن از قسمتى از تپه ‏ها که فاقد مدافع است قواى خود را عبور داده و به اصفهان بتازد این امر موجب مى‏شد که اشرف براى جلوگیرى از تصرف اصفهان از نقشه تدافعى خود چشم پوشیده و به حمله دست بزند در نتیجه طرفین همانند جنگ هاى گذشته درگیر مى‏شدند و با روحیه خوبى که قواى نادرى داشتند شکست در اردوى اشرف مى‏افتاد و ضمناً محل اختفاء توپخانه دشمن نیز افشا مى‏گردید.
سپیده‏ دم روز بیستم، ربیع‏ الثانى سال 1142 ه ق این نقشه ماهرانه به مرحله اجرا درآمد. اشرف افغان و یارانش که مراقب اردوگاه خویش بودند از مانورهاى سپاهیان نادر به هراس افتاده و تصمیم به مدافعه گرفتند. به فرمان نادر لشگریان به سه دسته تقسیم شدند و هر یک براى اجراى هدفهاى خود عازم میدان جنگ گردیدند. یک دسته از تفنگچیان مأموریت یافتند که محل توپخانه‏ هاى دشمن را کشف و تصرف نمایند اجراى این امر کار دشوار و خطرناکى بود با این‏حال پیشرفت این عده سبب شد که به دستور اشرف توپها آتش کرده و بدین‏ ترتیب محل تمرکز آنها افشا شد. پس از آن گروهى از جانبازان ارتش نادرشاه با دادن تلفات سنگینى به محل توپخانه رسیده و موفق به تصرف توپ ها و نابودى توپچیان شدند. با تصرفِ توپخانه دشمن، حملات قشون نادرى با حرارت بیشترى دنبال شد و مواضع و استحکاماتى که اشرف آن همه به آن دل بسته بود، یکى پس از دیگرى اشغال شد.پس از فرار اشرف خیمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف این همه غنایم که به قول مؤلف کتاب جهانگشا قیمت آن از میزان قیاس بیرون بود، امکان داشت سربازان را از تعقیب دشمن باز دارد و تصرف مال دنیا آنها را به جان هم اندازد. نادر که به این مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنایم را در جائى دیگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حریق سازند. دستور او بلادرنگ اجرا شد. در روز 23 ربیع‏ الثانى سال 1142 نادر و یارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به این شهر اصفهانی ها وظیفه خود را به نحو اکمل به انجام رسانده بودند به این معنى که قبل از پیکار نادر اصفهانی ها که بخاطر جنایات افغانها از مرده آنان نیز مى‏ترسیدند با شمشیر و کارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه دیار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ایران از لوث وجود آنان پاک شد.


جنگ کرنال نبرد نادرشاه برای تصرف هندوستان:

یکى از زرین ترین برگ هاى فتوحات نادر پیروزى بر سپاه هاى هندى بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتورى بزرگ و قدرتمندى بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبى در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روى کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش معکوس براى سقوط این امپراتورى آغاز شد. اشتباه احمقانه او پناه دادن به فراریان قندهار و کشتن قاصد نادر بود. مشاورین او هرگز تصور نمى کردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلى را کنند اما مقدر چنین بود که هندوستان ضربه اول در قرون جدید را از همسایه غربى خود بخورد.


فتح کابل:

نادر براى آنکه گرفتار کوه هاى جنوب افغانستان (پاکستان امروزى) نشود هزار کیلومتر راه خود را دور کرده و خود را به کابل در شمال رساند. کابل سر راه تنگه خیبر و تنها راه ورود به افغانستان بود. این بار نادر خود را با سرسخت ترین قبایل افغان طرف دید. وى تنها پس از آن که توانست کابل را بگیرد جان گرفت چرا که پول و آذوقه او رو به اتمام بود اما نبردهاى پراکنده و خسته کننده تنگه خیبر عملیات نظامى او را ماه ها با مشکل مواجه کرد.محمد شاه و اطرافیانش در دهلى گمان مى بردند نادر از سند عبور نمى کند. فتح پیشاور و عبور از سند آنقدر ناگهانى صورت گرفت که هند نتوانست از ثروت و جمعیت خود براى جلوگیرى از نزدیک شدن نادر استفاده کند.اکنون نادر در ۱۰۰ کیلومترى دهلى در دشت کرنال بود. ورود صاعقه آساى نادر محمد شاه متوحش را وادار کرد که ورود او را به شبه قاره هند باور کند و با سپاهى بزرگ به نبرد با او بیاید. اشتباه بزرگ بعدى محمدشاه دودمان وى را به باد داد چرا که وى به جاى آن که از سپاه بزرگ خود براى حمله پیشگیرانه به نادر استفاده کند به انتظار حمله نادر نشست حال آن که سپاه هند به گفته مورخینى چون فروغى ۳۰۰ هزار سرباز و ۲۰ هزار فیل بود و سپاه خسته نادر با ۸۰ هزار نفر قاعدتاً نباید از پس هجوم آن ها برمى آمده است. سعادت خان سردار هندى پس از آن که پادشاه حرف او را براى هجوم گوش نمى دهد با ۳۰ هزار نیرو از سایر نیروها جدامى شود و به جنگ نادر مى رود اما برترى نیروى نادر و سرعت سواران ایرانى، شجاعترین سربازان هندى را به خاک مى اندازد و خود وى نیز اسیر نادر مى شود.نادر پس از این در مى یابد که غلبه بر ارتش بى شمار هند تنها با کمک تاکتیک میسر است بنابراین با استفاده از تجربیات نبردهاى غربى خود بهترین استفاده را از تفنگچیان مى برد. تفنگداران ایرانى نیز با تشکیل صفوف منظم از فاصله دور نیروهاى هندى را که در پناه فیل ها به جلو مى آمدند هدف گرفته و چون از سربازان کماندار هندى کارى ساخته نبود هزاران سرباز هندى قبل از رسیدن به سپاه ایران از پاى درآمدند.اما وحشت فیل ها ضربه اصلى را به سپاه هند مى زند چرا که صداى گلوله و سوزش اثر آن فیل ها را متوحش کرده و موجب مرگ سربازان هندى را فراهم مى کند.فروغى مى گوید: کشته هاى هند ۲۰ هزار نفر و کشته هاى سپاه نادر تنها ۴۲ هزار نفر بود چرا که هندى ها با کمان مى جنگیدند و ایرانى ها با تفنگ.اما سرعت عمل نادر و اغتشاش در اردوى هند مانع شد که هندى ها حتى بتوانند از صدها عراده توپ خود استفاده کنند. شکست کرنال عملاً دهلى را در برابر سپاه عظیم نادر بلا دفاع رها کرد.

 

درخواست شاه هند از نادر:


محمدشاه براى آن که مانع انهدام شهر بزرگ و آباد دهلى شود نظام الملک مورد وثوق ترین رجل خود را به نزد نادر مى فرستد و نادر متقاعد مى شود که در ازاى مرخص شدن کلیه سربازان هندى و دریافت غرامت با صلح و دوستى وارد دهلى شود. محمد شاه نیز از نادر و سربازانش بخوبى پذیرایى مى کند و بسیارى از جواهرات از جمله تخت طاووس معروف را به وى هدیه مى کند. اگر چه نادر به سربازان خود دستور اکید براى خوددارى از غارت داد اما بروز یک شورش و مرگ چند صد سرباز ایرانى سبب شد تا این لشگرکشى عاقبت خوشى نداشته باشد. سربازان ایرانى به دستور نادر براى خواباندن شورش ۲۰ هزار نفر را کشتند و بخش بزرگى از شهر نیز در این میان از بین رفت. نادرشاه پس از گرفتن هدایاى فراوان دهلى را رها کرده و دوباره این شهر را به هندى ها بازگرداند.


نتیجه نبرد کرنال:


فتح هند انعکاسى گسترده در جهان یافت چرا که این کشور از نظر هلندى ها، پرتغالى ها، چینى ها و انگلیسى ها مهم و ارزشمند بود و حتى روس ها نیز آرزوى نزدیک شدن به آن را داشتند. نبرد کرنال در ۱۷۳۸ قدرت رزمى ایرانیان را در آسیاى مرکزى ۲برابر کرد و شاهد آن نیز، فتح سریع بخارا، خیوه و رود سند بود و عملاً نادر راهزنان و خان هاى متجاوز ترکمن و ازبک را نیز برسر جایشان نشاند چرا که ثروت او اکنون به اندازه اى بود که مى توانست هر ارتش مزدورى را که بخواهد تأسیس کند. البته از طرف دیگر مى توان فتح هند را نکته اى منفى براى ایران دانست چرا که سیاست انگلستان در سراسر سالهاى قرن ۱۹ را این تفکر شکل داده بود که ایران باید ضعیف بماند چرا که ایران قوى مى تواند ظرف چند سال افغانستان و هند را همزمان در هم بکوبد.


جنگ دهلی نبرد نادرشاه برای تصرف هندوستان:

سپیده‏ دم روز بیستم، ربیع‏ الثانى سال 1142 ه ق این نقشه ماهرانه به مرحله اجرا درآمد. اشرف افغان و یارانش که مراقب اردوگاه خویش بودند از مانورهاى سپاهیان نادر به هراس افتاده و تصمیم به مدافعه گرفتند. به فرمان نادر لشگریان به سه دسته تقسیم شدند و هر یک براى اجراى هدفهاى خود عازم میدان جنگ گردیدند. یک دسته از تفنگچیان مأموریت یافتند که محل توپخانه‏ هاى دشمن را کشف و تصرف نمایند اجراى این امر کار دشوار و خطرناکى بود با این‏حال پیشرفت این عده سبب شد که به دستور اشرف توپها آتش کرده و بدین‏ ترتیب محل تمرکز آنها افشا شد. پس از آن گروهى از جانبازان ارتش نادرشاه با دادن تلفات سنگینى به محل توپخانه رسیده و موفق به تصرف توپ ها و نابودى توپچیان شدند. با تصرفِ توپخانه دشمن، حملات قشون نادرى با حرارت بیشترى دنبال شد و مواضع و استحکاماتى که اشرف آن همه به آن دل بسته بود، یکى پس از دیگرى اشغال شد.پس از فرار اشرف خیمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف این همه غنایم که به قول مؤلف کتاب جهانگشا قیمت آن از میزان قیاس بیرون بود، امکان داشت سربازان را از تعقیب دشمن باز دارد و تصرف مال دنیا آنها را به جان هم اندازد. نادر که به این مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنایم را در جائى دیگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حریق سازند. دستور او بلادرنگ اجرا شد. در روز 23 ربیع‏ الثانى سال 1142 نادر و یارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به این شهر اصفهانی ها وظیفه خود را به نحو اکمل به انجام رسانده بودند به این معنى که قبل از پیکار نادر اصفهانی ها که بخاطر جنایات افغانها از مرده آنان نیز مى‏ترسیدند با شمشیر و کارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه دیار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ایران از لوث وجود آنان پاک شد.


جنگ کرنال نبرد نادرشاه برای تصرف هندوستان:

یکى از زرین ترین برگ هاى فتوحات نادر پیروزى بر سپاه هاى هندى بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتورى بزرگ و قدرتمندى بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبى در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روى کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش معکوس براى سقوط این امپراتورى آغاز شد. اشتباه احمقانه او پناه دادن به فراریان قندهار و کشتن قاصد نادر بود. مشاورین او هرگز تصور نمى کردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلى را کنند اما مقدر چنین بود که هندوستان ضربه اول در قرون جدید را از همسایه غربى خود بخورد.


فتح کابل:

نادر براى آنکه گرفتار کوه هاى جنوب افغانستان (پاکستان امروزى) نشود هزار کیلومتر راه خود را دور کرده و خود را به کابل در شمال رساند. کابل سر راه تنگه خیبر و تنها راه ورود به افغانستان بود. این بار نادر خود را با سرسخت ترین قبایل افغان طرف دید. وى تنها پس از آن که توانست کابل را بگیرد جان گرفت چرا که پول و آذوقه او رو به اتمام بود اما نبردهاى پراکنده و خسته کننده تنگه خیبر عملیات نظامى او را ماه ها با مشکل مواجه کرد.محمد شاه و اطرافیانش در دهلى گمان مى بردند نادر از سند عبور نمى کند. فتح پیشاور و عبور از سند آنقدر ناگهانى صورت گرفت که هند نتوانست از ثروت و جمعیت خود براى جلوگیرى از نزدیک شدن نادر استفاده کند.اکنون نادر در ۱۰۰ کیلومترى دهلى در دشت کرنال بود. ورود صاعقه آساى نادر محمد شاه متوحش را وادار کرد که ورود او را به شبه قاره هند باور کند و با سپاهى بزرگ به نبرد با او بیاید. اشتباه بزرگ بعدى محمدشاه دودمان وى را به باد داد چرا که وى به جاى آن که از سپاه بزرگ خود براى حمله پیشگیرانه به نادر استفاده کند به انتظار حمله نادر نشست حال آن که سپاه هند به گفته مورخینى چون فروغى ۳۰۰ هزار سرباز و ۲۰ هزار فیل بود و سپاه خسته نادر با ۸۰ هزار نفر قاعدتاً نباید از پس هجوم آن ها برمى آمده است. سعادت خان سردار هندى پس از آن که پادشاه حرف او را براى هجوم گوش نمى دهد با ۳۰ هزار نیرو از سایر نیروها جدامى شود و به جنگ نادر مى رود اما برترى نیروى نادر و سرعت سواران ایرانى، شجاعترین سربازان هندى را به خاک مى اندازد و خود وى نیز اسیر نادر مى شود.نادر پس از این در مى یابد که غلبه بر ارتش بى شمار هند تنها با کمک تاکتیک میسر است بنابراین با استفاده از تجربیات نبردهاى غربى خود بهترین استفاده را از تفنگچیان مى برد. تفنگداران ایرانى نیز با تشکیل صفوف منظم از فاصله دور نیروهاى هندى را که در پناه فیل ها به جلو مى آمدند هدف گرفته و چون از سربازان کماندار هندى کارى ساخته نبود هزاران سرباز هندى قبل از رسیدن به سپاه ایران از پاى درآمدند.اما وحشت فیل ها ضربه اصلى را به سپاه هند مى زند چرا که صداى گلوله و سوزش اثر آن فیل ها را متوحش کرده و موجب مرگ سربازان هندى را فراهم مى کند.فروغى مى گوید: کشته هاى هند ۲۰ هزار نفر و کشته هاى سپاه نادر تنها ۴۲ هزار نفر بود چرا که هندى ها با کمان مى جنگیدند و ایرانى ها با تفنگ.اما سرعت عمل نادر و اغتشاش در اردوى هند مانع شد که هندى ها حتى بتوانند از صدها عراده توپ خود استفاده کنند. شکست کرنال عملاً دهلى را در برابر سپاه عظیم نادر بلا دفاع رها کرد.


درخواست شاه هند از نادر:

محمدشاه براى آن که مانع انهدام شهر بزرگ و آباد دهلى شود نظام الملک مورد وثوق ترین رجل خود را به نزد نادر مى فرستد و نادر متقاعد مى شود که در ازاى مرخص شدن کلیه سربازان هندى و دریافت غرامت با صلح و دوستى وارد دهلى شود. محمد شاه نیز از نادر و سربازانش بخوبى پذیرایى مى کند و بسیارى از جواهرات از جمله تخت طاووس معروف را به وى هدیه مى کند. اگر چه نادر به سربازان خود دستور اکید براى خوددارى از غارت داد اما بروز یک شورش و مرگ چند صد سرباز ایرانى سبب شد تا این لشگرکشى عاقبت خوشى نداشته باشد. سربازان ایرانى به دستور نادر براى خواباندن شورش ۲۰ هزار نفر را کشتند و بخش بزرگى از شهر نیز در این میان از بین رفت. نادرشاه پس از گرفتن هدایاى فراوان دهلى را رها کرده و دوباره این شهر را به هندى ها بازگرداند.

الماس ها که توسط نادر از هند به ایران آورد (در موزه ی ملی نگهداری می شود)

پایان تحقیق.

زمستان 1392



 

  • رضا آخرتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی